
«بنیامین و اقتصاد سیاسی عکس» عنوان مقالهای از دبلیو. جی. تی. میچل با ترجمه سعید ربطی است. این مقاله تلاش میکند علل توجه و علاقهی مارکسیستها به عکاسی را دریابد. بخشی از علت آن در خصلت واقعگرایی عکاسی نهفته است. آیا این تنها علت عنایت مارکسیستها به عکاسی است؟
والتر بنیامین یکی از فیلسوفانی است که به طور مبسوط به این ویژگی عکاسی پرداخته است. بنیامین ابداع عکاسی را به عنوان واسطهی تولید حقیقتا انقلابی ارج مینهد. بنیامین دیدگاهی دو سویه نسبت به عکاسی دارد. از نظر او عکاسی نه هنر است و نه غیر هنر. مقاله در ادامه با بررسی سایر نظریات پیرامون عکاسی نشان میدهد که کدامیک از این دیدگاهها بر عکاسی تسلط یافتهاست. میچل در این راه از نظر برنارد ادلمن پیرامون عکاسی به عنوان رسانه در چارچوب نظام حقوقی سرمایهداری استفاده میکند.
بخشی از مقاله:
پیش از این به وجود عدم تناسبی عجیب در نوشتههای مارکسیستی در مورد عکاسی اشاره کردم. به رغم این واقعیت که عکاسی مدیوم انقلابی اصلی قرن نوزدهم بود و در همان سالهایی ابداع شد که مارکس مهمترین نوشتههای خود را به رشتهی تحریر در آورد. او هیچگاه اشارهای به آن نمیکند، مرگ به عنوان نمونهی دیگری از «صنعت». با این حال درک این نکته عجیب نیست که چرا عکاسی در نقد مارکسیستی دورههای بعد جایگاه ویژهای یافت…