بخشی از متن:
جهش در خلأ، فتو مونتاژ هری شانک از پرفورمنس ایو کلاین در خیابان شانتی برنار، اکتبر ۱۹۶۰.
به ذن و بودیسم ایو کلاین کاری ندارم ولی عکس این اجرا به نظرم معرکه است: یکی از اساسیترین آرزوها و عقدههای انسان که در این عکس خالی میشود. کلاین از پنجرهی طبقهی اول خانهی دلال آثارش بیرون پرید. او این تصویر را روز یکشنبه ۲۷ نوامبر ۱۹۶۰ در قالب یک روزنامهی چهارصفحهای به نام یکشنبه روزنامهای که فقط یک روز چاپ شد روی کیوسکهای روزنامهفروشی پاریس عرضه کرد. کلاین پیشتر سعی کرده بود آسمان را امضاء کند. قیمت اثر ۳۵ صدم فرانک بود و به خوبی فروش رفت.
عکس دوم
میخکوب، عکس از پرفورمنس کریس بِردِن در گاراژ اسپیدوی آونیو، ونیز، کالیفرنیا، ۲۳ آوریل ۱۹۷۴.
چه قدر جهان از توصیف رنج مسیح رنج برده است چه شکوه و یکنواختی تؤامان غریبی داشته صحنهای که کریس بردن به کمک همکارش خودش را به پشت فولکس واگن قورباغهای میخکوب کرده. فولکس از گاراژ بیرون میآید، موتور به مدت دو دقیقه با نهایت قدرت کار میکند و سپس فولکس به درون گاراژ برمیگردد. میخهایی را که در دستان بردن فرورفته بود فراموش نمیکنم. در جعبهای شیشهای در موزه به نمایش گذاشته بودند. به اسطورهای که این اثر شکسته حسادت میکنم.
عکس سوم
شلیک، عکس از پرفورمنس کریس بِردِن در سانتا آنا، کالیفرنیا، ۱۹ نوامبر ۱۹۷۱.
در ساعت هفت و چهل و پنج دقیقهی عصر دوستم به بازیم شلیک کرد. گلولهی غلاف سربی و تفنگ طول ۲۲. دوستم حدوداً چهار و نیم متر از من فاصله داشت. قیافهی معصوم کریس بردن برایم بسیار تکاندهنده است. اجرا در زمان جنگ ویتنام اتفاق افتاده است. گمان میکنم دلآشوبهی بِردن را پیش از اجرا میشناسم. فکر میکنم بیشترمان تجربه کردیم.
عکس چهارم
کاروان، هوگو بال، کاباره ولتر، زوریخ، ۱۹۱۶.
این تصویر هوگو بال در لباس خرچنگ در حال قرائت شعر بیمعنایش «کاروان» در کاباره ولتری که لنین از سروصدایش شاکی بود در همان تاریخی که جویس داشت چند خیابان آنطرفتر «اولیس» را مینوشت برای من این یکی از عزیزترین تصاویر قرن بیستم است. شکنندگی ظاهر آوانگارد هوگو بال که از شرکت در جنگ سر باز زده، که در شهر آرام، بسیار آرام زوریخ، با انسانهایی ناآرام کاباره تأسیس میکند.
۰ دیدگاه
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.