
بخشی از متن:
هایمن:کار تصویری تو در گذشته، که مبتنی بر کلاژ بود انگار چشماندازی قطعه قطعه و سینمایی از جهان ارائه میداد.
آیا دیدگاهات تغییر کرده است
آر. بی. کیتای کلاژ ترکیب کردن را برجسته میکند زیباییشناسی آن مبتنی بر پیوند دادن و وحدت بخشیدن است، که این مسأله به قیمت کمرنگ شدن نشان دادن شکل میگیرد تصویر کردن مردم و وجوهی از روز و روزگارانشان بر این زمین سوخته و ویران یعنی چیزی که من همیشه درصدد بازنمایی آن بودهام شکل بخشیدن به فضای زیستی مجموعهای از فرمها بر یک سطح دوبعدی همیشه اساس خورد و خوراک ساختن تصویر خواهد ماند ولی گوشت و خون آن چه میشود
خوب نیازی به گفتن نیست که بحث بر سر همان رفقای قدیمیان یعنی فرم و محتوا است اگر بتوانم کل این خوراک را فراهم آورم احساس رستگاری میکنم.
کلاژ دیگر لطفی برای من ندارد میخواهم بگویم که دیگر نمیتوانم هنر را نوعی بازی بدون قاعده ببینم یعنی کاری که دوشان میکرد یا به قول گرینبرگ هنر قائم به ذات هر دویِ این وجوه هنر مدرن قابل درکند ولی من انتظار بیشتری از این قضیه دارم به قول معروف ریخت و پاش در جوانی و رستگاری در پیری.
هایمن آیا تبیینی برای این تغییراتی که در تو به وجود آمده داری مثلاً با توجه به زندگی خصوصیات دلبستگی و نوع پیوندت با هنر یا مثلاً بعضی از اتفاقات کلیتر
آر. بی. کیتای در درجهی اول باید بگویم که زمان به سرعت میگذرد و من خیلی معتقد به رستگاری زمانیام من، همانطوری که پاوند راجع به هموطنهایش میگوید بیصبر و حوصلهام. من مطمئن شدم که در سالهای اول این قرن سزان دگا مونش ماتیس و پیکاسو آخرین هیمهها را بر آتش بازنمایی گذاشتند
.