اثری از دیوید هاکنی/اطلاعات عکس یا حضور در واقعیت/گفت‌وگوی جمعی ساغر پزشکیان، امین نورانی، ایمان افسریان

اطلاعات عکس یا حضور در واقعیت/گفت‌وگوی ساغر پزشکیان، امین نورانی و ایمان افسریان

 

گفت‌وگوی جمعی ساغر پزشکیان، امین نورانی، ایمان افسریان

 

ساغر پزشکیان و امین نورانی هر دو معلم‌اند و هر دو نقاشان بازنما. در این گفت‌وگو هر یک از دیدگاه خود درباره‌ی مواجهه‌ی نقاشی بازنمایانه با عکس می‌گویند.

***

ایمان افسریان: در سال‌های اخیر نقاشی‌کردن از روی عکس به‌خصوص بین جوان‌ترها بسیار شایع شده است. مواجهه‌ی نقاشی و عکاسی تاریخچه‌ای دارد و سؤالاتی را به‌میان می‌آورد. به‌نظرم رسید خوب است اگر هر کدام از ما براساس تجربه شخصی خود درباره امکانات و محدودیت‌های این نوع برخورد با نقاشی بحث کنیم.

ساغر پزشکیان: خب این پدیده خیلی تازه‌ای که نیست؛ اتفاقی است که سال‌ها پیش در غرب افتاده، آن هم با پشتوانه‌ای قابل تحلیل.

دلیلی ندارد که از هنرمند انتظار داشته باشیم اختراع دوربین عکاسی و بقیه پیشرفت‌های تکنولوژیک را نادیده بگیرد. در گذشته‌های دور هم در هر دوره هنرمندان از ابزارهایی استفاده می‌کرده‌اند؛ مشهورترین نمونه آن جعبه‌های کمرا ایسکورا (Camera obscura) است و قبل از آن هم وسایل دیگری بوده که احتمالاً از خیلی از آنها بی‌اطلاعیم. استفاده از این ابزارها همیشه کارآیی داشته است؛ یک نقاش چقدر باید تلاش می‌کرده تا به پرسپکتیو درستی دست پیدا کند؟!

اما اتفاقی که در ایران در این سال‌های اخیر و به‌خصوص بین جوان‌ترها می‌افتد، نوعی رجوع ندانسته به عکس در بین کسانی است که تجربه کار از روی واقعیت سه‌بعدی را ندارند و تلاش برای انتقال حس‌و‌حال فضای سه‌بعدی به دوبُعد را از سر نگذرانده‌اند. درنتیجه نقاشی‌کردن هم چیزی شبیه به پوسترکشیدن می‌شود.

این هم مثل خیلی دیگر از جریانات وارداتی است؛ لایه‌ی ظاهری چیزی که در جای دیگر معنایی دارد، یک‌باره همه‌گیر می‌شود؛ بدون اینکه آدم‌ها بدانند چه می‌کنند. یک جور ساده‌گرفتن همه چیز است. بنابراین جریانی نمی‌سازد و دوامی هم ندارد این حرف‌ها را بیشتر از دید یک معلم می‌گویم تا یک نقاش.

امین نورانی: به هر حال همان‌طور که شما هم اشاره کردید استفاده از عکس به‌عنوان منبعی که می‌تواند اطلاعاتی را در اختیار نقاش قرار دهد تا براساس آن تولیدی صورت گیرد کارایی زیادی دارد.

ایمان افسریان: در این حرفی نیست، اما موضوع این است که اطلاعاتی که در حین چند ساعت تأمل و تعمق در مدل بدست می‌آید معمولاً از جنس اطلاعاتی نیست که فوتون‌های نور روی کاغذ عکاسی ظرف چند صدم ثانیه ثبت می‌کنند.

ساغر پزشکیان: کارایی استفاده از عکس چیزی در حد اتود است. کاری که در مراحل بعدی روی این اتودها انجام می‌شود می‌تواند تعیین‌کننده باشد.

ایمان افسریان: به نظر من اتودکردن با ابزارهای دستی، این خاصیت را دارد که شخص را وادار می‌کند مدتی جلوی سوژه‌ی مورد نظرش بایستد و به ظرائفی از آن توجه کند. بنابراین خواه‌ناخواه در روند اتودزدن تأملی روی موضوع صورت می‌گیرد. این تمرکز در فاصله زمانی کوتاهی که کسی از چیزی خوشش می‌آید، دوربین را بالا می‌برد و عکس می‌گیرد پیش نمی‌آید.

هرچند که می‌دانم گاهی نقاش علاقه‌مند به کشیدن لحظاتی است که اصلاً امکان ندارد مدت زیادی دوام بیاورند تا از آنها اتودی دستی تهیه شود.

امین نورانی: من مثالی از کاربرد عکس می‌زنم: در همین لحظه که روبروی هم نشسته‌ایم هر کدام از ما دچار حالاتی می‌شویم که در کسری از ثانیه میمیک چهره‌مان را دچار تغییراتی می‌کند: گرممان می‌شود، چیزی غمناک از خاطرمان می‌گذرد و غیره. این حالات چیزی نیست که نقاشان بزرگ کلاسیک به آن پرداخته باشند. رمبرانت سه‌پایه‌اش را در فاصله‌ای از مدل می‌گذارد که از آن فاصله اصلاً این حالات جزئی قابل تشخیص نیستند.

بنابراین مهارت‌های نقاشانه در طول قرن‌ها در جهت دیگری رشد کردند. اما امروز یک عکاس می‌تواند با یک دوربین دیجیتال در پنج دقیقه، پانصد عکس از چهره مدل‌اش بگیرد که در آن‌ها حالاتی خاص و گذرا در چهره او ثبت شود. اصلاً بعضی عکاسان با تیزبینی زیاد این حالات را در آدم‌ها کشف و ثبت می‌کنند. …

اگر علاقه‌مند به مطالعه‌ی بیشتر پیرامون نقاشی عکس‌پایه هستید، متن «نقاشی عکس‌پایه» را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

سبد خرید ۰ محصول