معرفی مقاله:
هدف اصلی این مقاله واکاویِ ارتباط میان کلمات و تصاویر در ساختن تأثیر کلیِ روایت یک کتاب مصور است. نگارنده در جهت تلاش برای پی بردن به این ارتباط، آزمایشهای جالبی را انجام میدهد. او از مخاطبانی مربوط به دو گروه سنی کودکان و بزرگسالان میخواهد تا متن و تصاویر دو کتاب مصور را به صورت جداگانه بخوانند ببینند. در نهایت سعی کنند بر اساس متن کتابها تصاویر مربوط به آن و بر اساس تصاویر نیز داستان مربوطه را حدس بزنند. داستانهایی که مخاطبان او به دو گروه تصاویر این دو کتاب نسبت دادند بر میزان وابستگی معنای تصاویر به کلمات صحه میگذارد.
«در غیاب متنی که تصاویر را کامل کند؛ مخاطبان حتی تا آنجا پیش رفتند که بر اساس اطلاعات بصری پیشین خود به تفسیر اشتباه تصاویر بپردازند. همین مسئله نقص اطلاعات آنها را روشن میکرد.» از سوی دیگر نیز «کلمات میتوانند تصاویر را به منابع غنیِ روایت بدل کنند. صرفاً به این دلیل که کلمات در مقایسه با تصاویر در برقراریِ ارتباط بسیار متفاوت عمل میکنند. همچنین معنای تصاویر را تغییر میدهند. به دلیلی مشابه تصاویر هم میتوانند نکتهی اصلی روایت کلمات را تغییر دهند.»
نگارنده میکوشد با توضیح دادن فرایند دریافت کلمات و تصاویر در مغز و مرور آراء و نظریههای مربوط به این دو فرایند، ارتباط میان آنها را در انتقال مؤثر مضمون کتاب مصور تبیین کند. او برای این کار میکوشد تا ارتباط میان متن و تصویر را در نمونههایی از کتابهای مصور تحلیل میکند. به گمان او کلمات در غیاب تصاویر در ارائهی اطلاعات مهم بصری، مبهم و ناقص هستند. از سوی دیگر تصاویر نیز بدون همراهیِ کلمات ممکن است مبهم، ناقص و فاقد روابط زمانی و معنای درونی باشند. او همچنین گمان میبرد کلمات و تصاویر با محدود کردن یکدیگر معنایی مییابند که هر کدام در فقدان دیگری فاقد آن معنا هستند.
.
بخشی از مقاله:
وقتی به یک کتاب مصور مینگریم؛ کلمات چنان به تجربهی ما از تصویر رسوخ میکنند که انگار این دو آینهی یکدیگرند. اما در واقع چنین نیست. این مدعا زمانی روشن میشود که متن و تصویر را از هم جدا کنیم. من از صدها نفر _کودکان و دانشجویان ادبیات کودک _ خواستهام بدون رجوع به متن، از روی تصاویر، داستان کتاب را حدس بزنند. همه یا ابراز ناتوانی کردهاند یا به داستانهایی بسیار متفاوت با اصل رسیدهاند. اما زمانی که مسیر عکس را پیمودهام و متن داستانهای مصور را برای مخاطبم خواندهام نتیجهی عکس هم گرفتم. هرچند که اغلب دچار بدفهمی در باب اشارات کلمات متن میشدند. چنین پژوهشهایی اطلاعات زیادی در باب تنوع مشارکت کلمات و تصاویر در ساختن تأثیر کلی روایت کتاب به ما میدهد.
.
بررسی چند کتاب مصور
در کتاب هنرِ هنر برای کتابهای کودکان، دایانا کلمین (Diana Khemin) مدعی میشود تصاویر سلستینو پیاتی (Celestino Piatti) در کتاب جغدهای شاد “توهمی نیرومند از قصهگویی” پدید میآورد. موهوم بودن تأثیر روایت برای کسانی رخ میدهد که تصاویر میبینند و کلمات را نمیخوانند.
از قضا مثال کتاب جغدهای شاد مثالی عالی برای این فرایند است. چرا که در آن تصاویر در صفحاتی جدا از کلمات کار شدهاند. در نتیجه به آسانی میتوان آنها را جداگانه دید. برای آن که ندانستن مراحل اولیهی داستان مشکلآفرین و گیجکننده نباشد، تمام تصاویر کتاب را پشت سر هم نشان دادم. از مخاطب خواستم در همان حین که برای بار دوم تصاویر را میبینند، داستانش را بنویسند. نتیجه، خلق گسترهی متنوعی از داستانها شد. از توصیف روزی عادی در زندگی دو جغد گرفته تا گزارشهایی در این باب که چگونه دو جغد اطلاعات مهم را پخش میکنند. داستان تلاش برای رفع مشکل کمبود غذا در مزرعه، جدل در این باب که کدام جغد زیباتر است. و عجیب نیست که داستانهایی دربارهی دو جغد نوشته شد که سرخوردگی و گیجی منسوب آنها، گویی از عقدههای هر نویسنده به آن دو پرنده فرافکنی شده بود.
اما تصاویر در جغدهای شاد، نه به لحاظ مضمون و نه به لحاظ ترکیببندی، هیچ ربطی به هم ندارند. بعضی تمرکزشان بر دو جغد است. تعدادی بر گروهی از پرندگان دیگر. تعدادی بر چشمانداز جنگل. یکی کلوزاپی است از گل آفتابگردان و چهرهی یک انسان. از آنجا که به علت فقدان انسجام تصاویر در این کتاب ممکن است آن را نمونهای نامناسب بپنداریم، همین فرایند را با تصاویری پیوستهتر نیز دنبال کردم.
تصاویر موریس سنداک (Maurice Sendak) برای آقای خرگوش و هدیهی دوستداشتنی نیز در صفحاتی جدا از متن کار شدهاند. به اندازهی کافی، به لحاظ مضمونی، سبکی و حال و هوا به هم شباهت دارند. …