
در ادامۀ تلاشهایی که در جهت آسیبشناسی آموزش نقاشی صورت گرفته از خانم فائقه بقراطی خواستیم تا طرحی را برای آموزش آکادمیک نقاش ارائه کند، طرحی که از نظر ایشان برای شرایط فعلی ما مناسب و مطلوب باشد.
برعکس عادت عمومی نقد و اعتراض شفاهی، خانم بقراطی شجاعت آن را داشت که پیشنهاد خود را به صورت مکتوب در معرض نقد همگانی قرار دهد، علاوه بر این شجاعت، نظم، دقت و انسجام ذهنی خانم بقراطی ستودنیست. طرح را در اختیار جمعی از اساتید قرار دادیم تا به نقد آن بپردازند. اما در عمل تمامی نوشتهها به صورت مستقیم نقد نظرات ایشان درنیامد و در حقیقت مطلب ایشان به دلیل نظم و انسجامش بهانه و پایهی قابل اتکاء شد برای طرح کاستیها و نظراتی پیرامون آموزش.
نظراتی که شاید ایشان قصد طرح آن را نداشتند، همۀ نویسندگان بر بیثمری تلاش خود واقف بودند. چرا که فاصلۀ انگیزه مدیران آموزش هنر با انگیزههای نویسندگان مقالات چنان بعید است که امید هیچ تغییری در وضع موجود نمیرود و چه سنگین است عملی را به جدّ دنبال کنی و از آن پیشتر بدانی که بیهوده است. شاید تنها امید هنرجویان تیزهوش و جدّیی باشند که به پاسخهای ساده و سطحی و نظام فعلی اموزش دل خوش نمیکنند. انتظارات خود را از سطح امکانات رفاهی و روابط اجتماعی دوران دانشجویی بالاتر برده. نسبت به کیفیت آموزش آکادمیک اعتراض دارند و اعتراض خود را با مطالعه، به بنیانهای تئوریک مجهز میکنند.