میرزا حمید در «پناهگاه»؛ یادداشتی از ثمیلا امیر ابراهیمی
میرزا حمید نقاش سختکوش خیابانها و شهرهاست. کارهای او روی دیوارهای محلات مختلف تهران تاکنون توجه شهروندان بسیاری را به خود جلب کرده و محبوبیت زیادی برایش آفریده است. همان اولین سالهای ظهور نقاشیهای میرزا حمید در محلهی عودلاجان تهران، کارهای او را در شمارهی ۶۶ فصلنامه حرفه: هنرمندِ سال ۱۳۹۶ بررسی کردیم. او در سالهایی که تهران شهرداری بهتری داشت، قسمتی از محلهی عودلاجان را با طرحها و نقشهای گِل رُسیِ سرخ و سادهاش احیا کرد. آن فضای وسیع که از ویرانههای تهران زیبای قدیم باقی مانده بود و پای دیوارهای فروریختهاش پاتوق مطرودان و بی خانمانها شده بود، به یمن نقشهای زیبای میرزا و همراهی و حمایت شهرداری تهران، چند سالی به یک نقطه با ارزش و حفاظتشده تبدیل شد. جلوی این نقاشیهای دیواری را طناب کشیدند و کنارش گلدان گذاشتند و آن جای بد و خراب، خوب و تماشایی شد. مردم محل قدر نقاشیها را میدانستند و نقاش را در جریان کار تشویق و حمایت میکردند. شاید یکی از مهمترین دلایلی که میرزا حمید تاکنون حدود ده سال است که به این کار سخت ادامه داده، همین رابطهی مستقیم با مردمی است که پای کار او میایستند و نظر میدهند و گاهی دستیاری میکنند. بعدها، او نه تنها در تهران، بلکه در شهرهای مختلف ایران و حتی در دمشق جنگ زده و ویرانشده هنرش را به رایگان به تشنگان محروم از هرگونه پرستاری و شفای فرهنگی وهنری هدیه کرد. افسوس که حالا بسیاری از نقشهای او بر دیوارها و خرابههای عودلاجان و دیگر محلات تهران پاک شده است. اما میرزا حمید به هر ترتیب به کار خود ادامه میدهد و اگرچه امکان نمایش کارهایش در گالریهای تهران یا حتی خارج از ایران وجود دارد اما ترجیح میدهد هنرمند گمنام خیابانهای ایران باقی بماند.
اما اینک، فرصت تازه و بینظیری کار میرزا حمید را برای مدتی معین ماندگار و قابل دیدن کرده است. این بار او این امکان کمیاب را بدست آورد که طرحهایش را به اندازههای باز هم بزرگتر در فضای کارگاهی عظیم به اندازه حدود دوهزار متر، در چندین سالن سقفبلند اجرا کند. این فضا که به همت حامیان هنردوست در اختیار او گذاشته شده در جنوب غربی تهران نزدیک به شهرک اکباتان قرار دارد و تعداد زیادی از نقوش بسیار بزرگ، متوسط و کوچک او را در خود جای داده است. پنج ماه پیش، میرزا حمید، دراین فضای امن و موقت، پناه گرفت و روز و شب به ساختن نقشها و حکایتهای کهنه و تازه خود مشغول شد. حالا این فضا به روی بینندگان باز شده و سالنها، دیوارها و حیاطهای تودرتوی پناهگاه او، قصهها، خیالها و رویاهای میرزا حمید را نمایش میدهند: داستان زندگی انسانهای سرخ و لاغری که گاه به تنهایی، گاه همراه با یار خود، و گاه در جمعیتی انبوه، عشق و نور و آب و گیاه را با خود به اینطرف و آنطرف میبرند. دوستی و پیوند آدمها، عشق زن و مرد، جشن و پایکوبی، سفر و مهاجرت، مرگ و نابودی و همه حوادث کوچک و بزرگی که زندگی ما آدمیان را در طول تاریخ تشکیل میدهد، در این صفحات دیواری دیده میشود.
در کارهای پناهگاه، ایدهها و تکنیکهای تازهای هم دیده میشود: از جمله همذات پنداری با هنر کودکان و خط خطیهای کودکانه از آدمکها و صورتها و بازیها و یا بافتها و نقشهای منظم و جذابی که با همان گل رس روی تمام پنجرههای این سالنها نقش شده و حالت زیبای ویترای به خود گرفته است.
او همچنین با رجوع به تاریخ هنر و برداشت از کار هنرمندانی که دوست میدارد، تجربههایی برای بسط و گسترش ایدهها و فرمهایش به کار بسته اما هنوز فرصت بیشتری لازم است تا این برداشتها با کارِ شکل گرفته او ترکیب هماهنگ و منسجمی پیدا کند. او با وام گرفتن از میکل آنژ در قطعه آفرینش انسان، پیکاسو در نقاشی ضد جنگ گرنیکا، ایده مرگ در جمجمههای بسکیا و فضاهای رنگی و خلسهآور روتکو، عشق و احترام به هنرمندان محبوب خود را نشان داده است اما شاید هیچ یک از این تصاویر به اندازه آفرینش میکلآنژ با زبان و روح کار میرزا حمید هماهنگ نشده است.
نباید فراموش کرد که بهترین هنرمندان شهری و خیابانی همیشه کنشگران جدی اجتماعی هستند و کار چنین هنرمندانی بازتابدادن زندگی و آرزوهای مردمی است که در آن شهر و میان آن دیوارها زندگی میکنند. کنش هنری این هنرمندان مستلزم شناخت ماده شهر به عنوان بوم نقاشی خود، و روح مردم شهر به عنوان مقصود کار هنری خود است. بر اساس این شناخت و با هدف تاثیرگذاری بر رهگذران شهری، نقاش خیابانی کاشف رنجها و آرزوها، امیدها و رویاهای تابناک مردم است و نه تصویرگر منفعل واقعیتهای تلخ و دردناک و نفرتآلود جامعه. از این نظر این هنرمندان اغلب و به ضرورت زبانی ساده و خواندنی برمیگزینند و از پیچیدگیهای زبان هنری به نفع انتقال سریع و مستقیم محتوا و پیام مورد نظر خود صرف نظر میکنند.
نگاهی به موفقترین هنرمندان خیابانی از جمله بنکسی نشان میدهد که این هنرمندان همواره ریشه در محیط و خاک خود دارند و زبان و بیان کارشان از همین منبع لایزال نیرو میگیرد. شابلون و عکس و شعار و کلمات و نقاشی و گرافیک، همه چیز در خدمت انتقال یک پیام اجتماعی از سوی یک نماینده هنری است که خواستههای بخشی از مردم شهری را به شکلی زیباشناسانه مطرح میکند و حمایت میطلبد.
و چنین است که همین کارهای تو پُر و سرخ و ساده میرزا حمید هم با مردم شهرهای مختلف ایران ارتباط برقرار میکند و خواستنی و ماندنی میشود. نقشها و طرحهای او همواره از عشق و امید و زندگی حکایت دارد. مفاهیمی چون همبستگی آدمها، عشق و محبت، ارزش آب و روشنایی، مهربانی با پرندگان، حیوانات، گیاهان و سایر مظاهر طبیعت، از جمله درونمایههای تکرارشونده کار اوست که هم بیانگر عالیترین خواستهها و رویاهای زندگی امروز ماست و هم یادآور میراث گذشتگان و موتیفهای باستانی ایران. باشد که این دوام، تداوم داشته باشد.
ثمیلا امیرابراهیمی اردیبهشت ۱۴۰۳
پیشنهاد مطالعه: میرزا حمید، عاشق ویرانهها / ثمیلا امیرابراهیمی