متنی که در پایین میخوانید در ادبیات غالب روشنفکری و گفتار هنر معاصر، متنی «گذشتهگرا»، و یا تندتر، «ارتجاعی» نامیده میشود؛ زیرا نویسندگان آن به شدت به معماری معاصر تاختهاند؛ از زیبایی، هماهنگی، تقارن و تزیین در معماری دفاع کردهاند و هماهنگی با سنت را ضروری دانستهاند، و در مقابل ایده و خلاقیت فردی معمار، از کارکردِ جمعی ساختمان در جهت رضایت و لذت و آرامش مردم سخن گفتهاند. ترجمه و انتشار این متن لزوماً به معنای موافقت با تمام گفتههای پایین نیست، گو اینکه مثلاً نویسندگان برای هر چه تیزتر شدن لبهی نقدشان، تاریخ معماری مدرن را بیش از اندازه سادهسازی کردهاند، و چشم بر نازیباییها و موارد ناموفق در معماری قدیم هم بستهاند. با اینحال خواندن این متن جدلی و صریحْ در فهم استدلال اصلی گروهی از منتقدان فرهنگ و هنر معاصر، یا به عبارت بهتر فهمِ «محل بحث» میتواند روشنگر باشد. به همین دلیل ما از یاسر موسیپور خواستیم از دیدگاه یک معمار معاصر، نقدی بر این نقد بنویسد و خوشحالیم که پذیرفت و به پیشبرد بحث ما در پروندهی «هنر و مهارت» کمک کرد. متن «چه کسی از معاصر متنفر است؟» به قلم یاسر موسیپور را میتوانید بخوانید. ضمن اینکه «گفتوگوی پیتر آیزنمن و کریستف الکساندر» را هم که در این متن به آن بسیار ارجاع داده میشود در سایت منتشر کردهایم. این گفتوگو در کتاب «پیتر آیزنمن؛ یادداشتها، گفتوگوها، مناظرهها» توسط کتابکدهی کسری و با ترجمهی پویان روحی منتشر شده است. بازنشر این گفتوگو با اجازهی مترجم صورت گرفت. از او صمیمانه تشکر میکنیم.
برای دسترسی به محتوای کامل روی دکمه زیر کلیک کنید.
فرم و لیست دیدگاه
۴ دیدگاه
با تشکر از مقاله نوسیندگان اورجینال و ترجمه عالی ، اگر دیدگاه ایده و خلاقیت فردی که در مقدمه فارسی اشاره کردین در نهایت به آثاری شبیه اثر روی جلد برسه واضحه که مبناها و بنیادهای فلسفیِ اثر هنری و معماری رو درک نکرده یعنی کلن هنر مدرن و آوانگارد و اینستالیش و استیج و پرفورم یک بحث هستش بحث هنر معماری یک بحث دیگه ، طبقه بندی آثار معماری و هنری هم به کلاسیک و مدرن نیست به اورجینال بودن و مولف و شخصی بودنه و مغلطه کردن چه کلامی و فکری چه فضایی و مکانی ، شهرهای ایران الان موزه مغلطه ی فضایی و مکانی هستش ، چون تفکرش سرگردانه ، چون مثلن معنای زیبایی و هنر رو مثلن در مقاله ی اقای موسی پور صرفن با هگل خوانش می کنه ، معماری رو در جامعه و شهر باید خوانش کرد ، نازیبایی شناسی موجود در محیط معاصر ما فاکت هست و حقیقت هست و منشا اش هم ضعف قدرت و حاکمیت و مهم تر از اون فقدان روشنگری هست در حوزه اهمیت و مرکزیت ادراکِ فلسفی فرهنگی اجتماعی در حوزه هنر معماری ، این که با یقین و حتی کنایه آمیز نسبت به نویسنده مقاله ذکر میشه که به اشتباه سنت رو ضروری می دونسته خیلی داره روی سطح حرکت می کنه ، صد در صد هنرمند اولن به عنوان یک انسان که دارای توانایی قدرت ذهن هست و ثانیا به عنوان یک روشنفکر و هنرمند باید ارتباط و نسبت اش رو با سنت یا زمینه یا زبانِ مدیای هنری خودش رو تعیین کنه اصلن کار اصلیش همینه، اگر واقعن این دیدگاه رو با یقین قبول دارید چالش مناظره با نویسندگان مقاله رو بپذیرید و نقدتون رو اونجا مطرح کنید ، وقتی از ارتباط فلسفه با معماری حرف می زنیم یعنی این که فکر کنیم ، فلسفی معماری کنیم و شهرمون رو با فکر بسازیم نه اینکه در راستای میل صاحبان پشت پرده قدرت و سرمایه با چند کلمه و نام سبک و فیلسوف قضیه رو ختم به خیر کنیم و با یک گزارش بحران مهم فضا در ایران رو نبینیم اتفاقی که در یادداشت آقای موسی پور افتاد ، فیلسوف و نویسنده باید کاشف باشه ارزش هنر اورجینال رو بدونه نه صرفن چند تا شبه سلبریتی معماری مثل آیزنمن و گری و ... خیلی قوی تر از این ایده ها و انقلاب ها رو مارسل دوشان و دیگر اسطوره های هنر مدرن انجام دادن در مورد ارزش معماری مرتبط با زبان و سنت و وحدت ، پرز گومز و چند نویسنده معمواری مهم معاصر سخن گفتن
از اینکه نظر خود را با تفصیل و جزییات برای ما ثبت کردید سپاسگزاریم دوست عزیز.
واقعا متن پوپولیستی بود. کسانی که طرفدار چنین نگاهی هستند خواهشا بروند و کتاب زندانهای پیرانزی رو بخونند کار مال قرن هجدهم هست یعنی پیشا مدرن و پر تزیینات. اینکه شما مشکل داری با پذیرش جوجه اردک زشت وجودت، مسئله خودته نه معمار و اینکه معماری به مثابه هنر راهش از معماری به مثابه کالا-شئ جداست اولی تابع دید مولف هست و دوم تابع دید مشتری. این یعنی دو جهان کاملا متفاوت و اگر شما با ساختمون آیزنمن و هزاران معمار دیگر که بخش تاریک و غیر دوست داشتنی حقیقت رو عیان میکنند دوست نداری میتونی چشمت رو ببندی، درست همونجوری که به گرسنگی مردم تو آفریقا یا بیگاری کارگران توی چین توسط اپل میبندی.
با تشکر از دیدگاه شما. پیشنهاد میکنیم متنی که بر حاشیهی این مقاله نوشته شده است را مطالعه کنید: چه کسی از معاصر متنفر است؟