جامعه شناسی هنر ایران / Sociology of Iranian Art

 

تحلیل جامعه‌شناسانه از هنر کار بسیار دشواری است و نیازمند کسانی است که هنر و اثر هنری و هنرمعاصر ما را بشناسند، و نیز به ابزار جامعه‌شناسی مسلط باشند. در شماره‌های گوناگون حرفه: هنرمند تصمیم گرفتیم طی یک سلسله مباحث و گزارشات، توصیفات و تحلیل‌هایی به دست دهیم که از اظهارنظر و گفت‌وگو با افراد خبره در هر یک از رشته‌های هنری و جامعه‌شناسی حاصل شده باشد. برای شروع با بحثی آغاز کردیم که جامعه‌شناسی نقاشی معاصر ایران را با نگاه به اقتصادِ آن، بررسی نموده است. سپس به مباحثی دیگر که می‌تواند صرفاً در حوزه‌ی نقاشی نباید پرداختیم تا درک جامع‌تری نسبت به این امر پیدا کنیم.

جنبش نوپای نقاشی/ ویژه‌نامه 79 در ویژه‌نامه از متن هنر 2 فصلنامه حرفه: هنرمند شماره‌ی 79 / تابستان 1400

جنبش نوپای نقاشی/ احمدرضا دالوند

درسگفتار صوتی وحید حکیم: جلوه‌هایی از هنر امروز

نقاشی عزیزترین است / حمید رحمتی

نقاشی عزیزترین است / حمید رحمتی

بحران نقاشی در ایران / رضا براهنی

بحران نقاشی در ایران / رضا براهنی

فرج سرکوهی

آیا تحولی در راه است / فرج سرکوهی

درباره‌ی ویژه‌نامه‌ی ۷۸: صد سال نوشتن درباره‌ی هنر

مهدی حبیب‌زاده، انقلاب فرهنگی، مدرنیسم در ایران، مشروطه

فرهنگ و انقلاب، سال صفر/ مهدی حبیب‌زاده

پوستر-فیلم-باشو-غریب-ای-کوچک-از بهرام-بیضایی

سرگذشت متمایز هنر طی چهل سال پس از انقلاب اسلامی/ سید محمد بهشتی

هنر در دوران بعد از انقلاب، هنر معاصر ایران، باوند بهپور

هنر این چهل سال/ باوند بهپور

الناز نجفی، کیفیت در هنر، فلسفه هنر

اتفاقِ حُسن و ملاحت / الناز نجفی

رنج، رنج معاصر، مواجهه، بهنام ابوترابیان

تو چراغ خود برافروز/ بهنام ابوترابیان

محمدمنصور هاشمی، هنر پس از انقلاب 57، روشنفکری در ایران، هنر معاصر ایران، جریان روشنفکری

چهل‌سالگان، زیر سایه‌ی پدران / محمدمنصور هاشمی

به طور معمول هنگامی که در جامعه‌ی روشنفکری ما صحبت از جامعه و جامعه‌شناسی می‌شود، گویا منظور تسلیم به قواعد تاریخی آن، و یا خواسته‌ها و نیازهای اکثریت است. هم از این رو جامعه‌شیفتگان خواهان گردن گذاشتن به این قواعد یا خواسته‌ها، و جامعه‌گریزان خواهان گردن پیچیدن از آن‌ها می‌گردند. این کژفهمی از تعریف جامعه‌شناسی، ناشی از تقلیل آن به شناخت طبقات و نقش آن‌ها در ساختن تاریخ بوده، که خود برآیند رواج مارکسیسم در ایران است. یعنی باور به این امر که جامعه‌شناسی چیزی جز شناخت احکام طبقاتی نیست. هرچند باید تأکید کرد که در درگ جامعه‌شناسی هنر، شناخت طبقات خود امری مهم ـ نه تنها در ایران بلکه در فرهنگ‌های دیگرـ  هست، اما این تمام آن نیست.

البته در دهه‌ی اخیر با رواج لیبرالیسم نو و پست‌مدرنیسم، که خصیصه‌ی مشترک آن‌ها «بازارجویی» است، نوعی دیگر از گردن گذاشتن به خواست و نیاز اکثریت نظریه‌پردازی شده و آن خواست و نیازی است که از ناحیه‌ی «بازار» برای هنرمند مطرح می‌شود.

با این زمینه بازخوانی تعاریف آکادمیک جامعه‌شناسی و هنر، و حاصل آن‌ها جامعه‌شناسی هنر لازم است. جامعه‌شناسی علم شناخت نهادهای (institution) اجتماعی است که رفتارهای تکرار‌شونده‌ی انسان‌ها را در عرصه‌های مختلف حیات اجتماعی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی پدید می‌آورند یا جامعه را بازتولید می‌کنند. باید در نظر داشت که «مارکس» در همین حوزه دانش کوشید که رابطه‌ی قانونمند رفتارهای انسان را در عرصه اقتصادی (در تقسیم‌بندی وی زیربنا) با عرصه‌های سیاسی و فرهنگی (روبنا) نشان دهد. وی موفق شد که این رابطه را «در نهایت» و آن هم در قالب دوران‌های چند سده‌ای «تاریخی» آشکار کند، اما پیروان اکونومیست وی از همان ابتدا جامعه‌شناسی را در همین یک بعد خلاصه کردند و آن را به صورت غیردیالکتیکی در خدمت تحلیل‌های «روزمره» درآورند، به طوری که مارکس با این سخن از آن‌ها تبری جست : «من مارکسیست نیستم».

«هنر بیان رابطه‌ی انسان است با طبیعت، جامعه و خودش». این تعریف «برتولت برشت» از هنر نه به مذاق جامعه‌شیفتگان خوش می‌آید نه جامعه‌گریزان. زیرا جامعه‌شیفتگان از یک سو هنر را صرفاً بازتاب جامعه می‌بینند، و از سوی دیگر در بهترین حالت (یعنی برای رهایی بشر) می‌خواهند بیان آن را صرفاً به جامعه محدود کنند. جامعه‌گریزان نیز برای گریز از هرگونه تأثیر و تأثرى (و از این طریق در بهترین حالت‌های بشر) از بیان رابطه‌شان با طبیعت و جامعه می‌هراسند و می‌گریزند، غافل از آن که در همان جا جامعه (انواع نهادها و قدرت)، و طبیعت از قول «فروید» و «یونگ» در چنگ‌شان گرفته است.

البته ناگفته روشن است که بیان هنری از جنس انگاره است‌، نه مفهوم‌؛ خیال است نه منطق و در این میان کلک نقاشی خیال پرور‌تر از ادبیات و حتى شعر است. همان گونه که «مونک» با تابلوی «جیغ» خود، حسرت کشیدن جیغ‌های رنگی را به جان برخی شعرای ما انداخت‌. هم از این روست که از هنر نه گزیری است و نه گریزی. چون بدون درک و بیان هنری رفتار (کردار، گفتار و پندار) انسان، تنها بازتولید گذشته خواهد گشت.

در مجموعه مقالاتی که در این حوزه گرد آوردیم در تلاش بودیم تا هر نویسنده با بررسی وضعیت هنر در ایران به تحلیلی جامعه‌شناختی از آن بپردازد.

فرم و لیست دیدگاه

ارسال دیدگاه

۰ دیدگاه‌

هنوز دیدگاهی وجود ندارد.

    سبد خرید۰ محصول