نقد هنری / Art Criticism

نقد هنری موفق همواره چیز سومی میان نوشته‌های آکادمیک و توصیفات ادبی است. و گرچه اغلب با این اَشکال نوشتن همپوشانی دارد اما به هر حال از آن‌ها متمایز است. آیا نوشتن شکلی از بازبینی‌پذیری را با چگونگی دریافت ما پیوند می‌زند؟ نقد‌نویسی بر هنر که با وجوه آکادمیک و ادبی مشترکاتی دارد اما هیج کدام از آنها نیست. با کنش قضاوت به جریان در می‌آید. فعالیت نقد هنری سویه یا لحظه‌ای درونی از خود نوشتن را مورد توجه قرار می‌دهد. که از طریق آن یک شیء یا موقعیت وساطت می‌پذیرد و از خلال آن – هم برای منتقد و هم برای خواننده، گرچه به طرقی به کل متفاوت – شکل خاصی از تجربه زمانی هنر ممکن می‌شود.

شما می‌توانید با تهیه‌ی اشتراک وبسایت حرفه: هنرمند، به تمامی مقالات و مستندهای هنری ما دسترسی داشته باشید.

اندیشه‌هایی پیرامون هنر، نقد هنری و انقلاب/ م. ا. به‌آذین در ویژه‌نامه از متن هنر 2 فصلنامه حرفه: هنرمند شماره‌ی 79 / تابستان 1400

اندیشه‌هایی پیرامون هنر، نقد هنری و انقلاب/ م.ا. به‌آذین

Splashing-red-paint-on-the-front-of-her-gallery-in-Tehran

نون و خون

صد سال نوشتن درباره‌ی هنر (2) مجید اخگر در ویژه‌نامه از متن هنر 2 فصلنامه حرفه: هنرمند شماره‌ی 79 / تابستان 1400

صد سال نوشتن درباره‌ی هنر (۲) / مجید اخگر

ضرورت بازاندیشی: هنر ما چگونه هنری باید باشد؟ / ۱۳۹۷-۱۳۷۲

ضرورت بازاندیشی: هنر ما چگونه هنری باید باشد؟ / ۱۳۷۲-۱۳۶۷

زبان و تصویر؛ درباره‌ی ویلیام جِی. تی. میچل

Rembrandt_-_De_Poolse_ruiter,_c.1655_(Frick_Collection)1

سوارکار لهستانی و مارلون براندو

Madonna with the Child, Sandro Botticelli (1467)

نوشتن در باب هنر/ گفتگو با ریچل کوهن

اثری از آنتونی تاپیس

تاپیس و نقد: وقتی که مس طلا نمی‌شود / ثمیلا امیرابراهیمی

نقد هنری معاصر، تاریخ هنر معاصر، سوزان سانتاگ، کلمنت گرینبرگ، هنر معاصر چیست؟

جزءنگری و بصریّت در نقد هنر/ نیگل ویتلی/ محمدرضا یگانه‌دوست

آرتور دانتو/ نقد هنر/ زیبایی‌شناسی/ کلمنت گرینبرگ/ نظریه‌ی هنر

از زیبایی‌شناسی تا نقد هنر / آرتور دانتو / مهدی نصر‌اله‌زاده

نقد هنری، هنر معاصر، مایا نائف، Maja Naef

بازنگری در وضعیت نقد هنری / مایا نائف / محمد محمدی

تصویری برای مقاله‌ی نقد و شخصیت جفری گالت هارفام/مجید اخگر/نقد شخصیت/ هنر زیستن / نقد / نقد نظری / فلسفه‌ی هنر/نظریه‌ی هنر

نقد و شخصیت / جفری گالت هارفام / مجید اخگر

نقد هنری چیست؟

اصطلاح نقد هنری در نظر رویین پاکباز، در معانی مختلف به کار برده شده است که برخی این معانی برهم منطبق و برخی دیگر از هم متمایز هستند. وی عمده‌ترین آن‌ها چنین دسته‌بندی می‌کند:

در مورد اول رایج‌ترین و بنیادی‌ترین معنای نقد هنری مبتنی است بر داوری ارزش زیبایی‌شناختی اثر هنری بر پایه‌ی میزان و معیار معین زیبایی‌شناسی و یا برحسب روش خاص دستیابی به ارزیابی زیبایی‌شناختی. در این معنا، انواع مختلفی از نقد هنری وجود دارند؛ زیرا معیارهای نقد زیبایی‌شناختی یا روش‌های ارزیابی زیبایی‌شناختی گوناگون‌اند. معیارهای فنی و اسلوبی در هنرکده‌ها، مفاهیم برگرفته از استادان گذشته، مفاهیم عمده‌ترین دستاوردهای زیبایی‌شناختی، ضوابط فلسفی مقدم بر تجربه و زمینه‌های تجربی، همگی در این دسته جای می‌گیرند. در یک طرف، معلم هنر یا استاد هنرمندی قرار دارد که مجموعه‌ای از اصول و قواعد فنی تجربه‌شده را در نقد هنری به کار می‌گیرد؛ در طرف مقابل، فیلسوف یا متفکری جای دارد که معیارهای غیرتجربی زا به منظور توصیف و ارزیابی اثر هنری به کار می‌گیرد.

در معنی دوم نقد هنری برابر است با بیان شخصی واکنش مثبت یا منفی منتقد، بدون توسل به هیچ ملاکی برای قضاوت. غالباً این نوع نقد بر هر معیار قابل قبولی با نظر شک می‌نگرد و فقط برداشت‌ها و اظهار نظرهای منتقد را درباره موضوع نقد نشان می‌دهد. از این رو چندان معتبر نیست.

در معنای دیگر، نقد هنری مترادف با بررسی تاریخی آثار هنری است؛ به خصوص، برمعنای اجتماعی آثار هنری در فرهنگ یک دوره تأثیر می‌گذارد. در چنین نقدی، عمدتاً پژوهش و ژرف‌نگری در مشخصات سبک و چگونگی گرایش‌ها مطرح است.

معنای دیگر نقد هنری که برخی معانی دیگر را نیز شامل می‌شود، شامل مطالعه و بررسی شخصیت و مجموعه آثار یک هنرمند است. در این مورد ممکن است روش‌های روان‌شناختی، دریافت‌های شهودی و بازسازی شخصیت هنرمند مطرح شود. همچنین امکان دارد اظهارنظرهای اخلاقی یا زیبایی‌شناختی نیز برای داوری عظمت شخصیت هنرمند به میان آید.

در معنای دیگر، نقد هنری معادل کارشناسی هنری است. در این مورد، قضاوت درباره اصالت اثر هنری، تشخیص انتساب اثر به هنرمندان مختلف و روشن‌شدن سرگذشت آن در قلمرو نقد جای می‌گیرند.

نقد هنری از نگاه متفکران

در بخشی از مقدمه‌ی کتاب درباره‌ی نقد نوشته نوئل کرول فیلسوف تحلیلی آمریکایی، مسئله‌ی اصلی، برخی تمایزاتی است که کرول میان درک خود از نقد و درک رایجی که در سنت فلسفه اروپایی شکل گرفته و در دهه‌های اخیر در حوزه نقد، نظریه، و فلسفه هنر دست بالا را داشته قائل می‌شود.

محور اصلی این تفاوت را می‌توان تأکید کرول بر اهمیت ارزش‌گذاری و داوری زیبایی‌شناختی از یک سو، و تأکید نقد نظریه‌محور مورد نقد کرول بر تفسیر آثار هنری با تکیه بر برخی مدل‌های نظری خاص و به عنوان بازنماینده برخی جریان‌های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، و روانی، از سوی دیگر، دانست. کتاب درباره‌ی نقد را می‌توان کتابی اومانیستی دانست. چرا که رویکردی عام یا نظری را برای همه آثار هنری توصیه نمی‌کند. بلکه به ارزش‌یابی آثار معین هنری بر حسب شرایط خود آنها نظیر زمینه تاریخی و ژانرشان می‌پردازد.

در نهایت، کرول معتقد است که این کتاب را می‌توان به‌عنوان نوشته‌ای در زمینه علوم انسانی یا مسائل اومانیستی تلقی کرد. البته با توجه به اینکه به باور او وظیفه اصلی نقد کشف ارزش‌هاست. نه اینکه نقادی را چیزی شبیه کالبدشکافی بالینی و تفسیر رمزگانه‌ای مختلف، نظام‌های دلالتی و یا رژیم‌های قدرت بدانیم. به جای آن، معتقد است که مسئله اصلی نقادی، ارزش‌یابی است. و ارتباط اجتناب‌ناپذیر آن با ارزش‌های انسانی، آزمون روشنی است که نشان می‌دهد آیا علمی در دسته علوم انسانی جای می‌گیرد یا خیر. به این معنا که نشانه تعهد او به اومانیسم، پیوند دادن [نقد] با ارزش‌های [انسانی] است. هدف او بازسازی نقد است. و معیار حاکم بر این فرآیند عقلانیت. او می‌کوشد عمل نقادی و همچنین دریافت‌های شهودی‌مان تا جایی که ممکن است را حفظ کنیم. و انسجام درونی ببخشیم.

متن کامل مقدمه‌ی کتاب نقد هنر نوشته‌ی نوئل کَرول با ترجمه‌ی ابوالفضل توکلی‌شاندیز را از اینجا بخوانید.

«غایت نقد چیست؟» این پرسشی است که ریچارد ولهایم فیلسوف بریتانیایی طرح می‌کند. و شره‌یاک در ضمن نوشتار خود مروری اجمالی به برخی نظریه‌هایی دارد. که در قرن بیستم سودای پاسخ به این پرسش را داشته‌اند. هدف نویسنده در نوشتار «بازیابیِ نقد هنر» از مایکل شره‌یاک، ترجمه‌ی صالح نجفی، اعاده‌ی حیثیت به نقد هنر در دوره‌ی معاصر است. که به گمان او دچار نوعی انحطاط و بحران شده است. عمده‌ی مباحث این نوشتار معطوف به نشان دادن نارسایی‌ها و به چالش کشیدن جریان فرمالیسم و نظریه‌پردازان و پیروان آن در نقد است.

او با ارجاع به آراء و آثار متفکران و مورخان هنر همچون پل دومن، ادگار ویند، جیمز الکینز و جان راسکین می‌کوشد. تا وضعیت کنونی نقد هنری و سویه‌ها و انگاره‌های نظری آن را آسیب‌شناسی کند. و ناکارآمدی نگاه فرمالیستی در نقد را آشکار کند. به اعتقاد نگارنده کوشش‌های بسیاری از هنرمندان از دهه ۱۹۶۰ به این سو نیز معطوف به اصلاح روش‌های نظریه‌ی فرمالیسم بود.

نویسنده همچنین به تبیین موقعیت منتقدان هنری در عالم هنر معاصر و ضرورت تخصصی‌تر شدن این رشته و تبدیل آن به یک رشته‌ی مستقل در علوم انسانی می‌پردازد. «نقد به منزله‌ی بازیابی» و «نقد به منزله‌ی بازنگری» دو رهیافت کلی‌ای هستند. که نویسنده در پایان نوشتار خود به نقل از ولهایم در پاسخ به پرسش از غایت نقد هنری مطرح می‌کند.

فرم و لیست دیدگاه

ارسال دیدگاه

۰ دیدگاه‌

هنوز دیدگاهی وجود ندارد.

    سبد خرید۰ محصول