عزیزی در بیمارستان است یا دوستی به خانه‌ی جدیدی نقل مکان کرده، به نزدیک‌ترین گلفروشی سر می‌زنیم و برای ملاقاتشان دسته‌ی گل می‌بریم؛ استقبال از مسافری، گرامیداشت مناسبتی، مجلس ازدواج یا حتی درگذشتی، اینهمه موقعیتهایی است که احساس می‌کنیم شاخه‌های گلِ چیده‌شده می‌تواند دستان خالی ما را پرکند.

امروز کسی از دیدن دسته‌گل تعجب نمی‌کند، اما اگر با همین دسته گل به صد سال پیش از این می‌رفتیم احتمالا تعجب همه را برمی‌انگیختیم؛ در آن روزگار نه خبری از گل‌فروشی بود و نه تقدیم گل به این ترتیب مرسوم بود. ایرانیان که با گل بیگانه نبودند و هزاران سال سنت باغسازی و پرورش گل داشتند اما چرا کسی دسته‌ی گل هدیه نمی‌داد.

مهرماه فرمانفرمائیان (زاده‌ی ۱۲۹۴ش) در خاطراتش آورده که در زمان کودکی‌اش در تهران گلفروشی وجود نداشت۱. اول بار باغبانی فرنگی به نام پروتیوا که برای شاه کار می‌کرد در باغی بیرون شهر آن روز (خیابان بهار امروز) گل و نهال برای فروش پرورش داد و همو به تدریج گلفروشی‌هایی در تهران تأسیس کرد. پدیده‌ی گلفروشی در زمان خود آنقدر بدیع بود که محمدعلی فروغی در روزنامه‌ی خاطراتش به سال (۱۲۸۲ ش) چنین آورده:

برای دسترسی به محتوای کامل روی دکمه زیر کلیک کنید.