هر نقاش به جز یادگیری تکنیک، باید بداند که از چه چیز و یا چه چیزهایی میخواهد نقاشی کند. با انتخاب هر موضوع، نقاش در یک «ژانر» قرار میگیرد: طبیعت بیجان، منظرهسازی، پرترهسازی و غیره عناوین ژانرهایی است مبتنی بر موضوع. قراردادها و الگوهای مرسومِ هر ژانرْ پیشاپیش مسیر و جهت نقاش را تعیین میکنند؛ مثلاً مرسوم نیست که نقاشِ منظرهساز بیش از اندازه به موضوع خود نزدیک شود و مطابق عرفِ منظرهسازی، منظره باید «دورنما» باشد. و یا بنا به عرف نقاشیِ «طبیعت بیجان»، باید اشیایی کشیده شوند که زیبایی و «لطف» خاصی دارند و مرسوم نیست که اشیای زشت و زمختِ صنعتی موضوع کار قرار گیرند. نقاشی که بخواهد از این قواعد تخطی کند و در انتخاب موضوعات ابتکار عمل داشته باشد، (و هنوز نقاشی دیدنی و «سالمی» را ارائه کند) راه بسیار دشواری پیشروی خود خواهد داشت؛ دقیقاً به این دلیل که از پیش الگوی تثبیتشدهای در اختیار ندارد و احتمال فروغلطیدن نقاشی در ابتذال و کممایگی، و یا تصنع و فریبکاری بسیار بالاست.
برای دسترسی به محتوای کامل روی دکمه زیر کلیک کنید.
فرم و لیست دیدگاه
۰ دیدگاه
هنوز دیدگاهی وجود ندارد.