آسمـان، تنه‌های نزار درختان، یک میز و صندلـی بی‌آلایش، بطری و چند میوه‌ی شبه‌سنگی (گویی از رسوبات تبخیریِ دریاچه‌ای خشکیده) و در نهایت دریـا و دریـا و افق بی‌پایان دریا: نقاشی‌های مقداد لرپور از این عناصر محدود اما پرطنینِ وجودی و اسطوره‌ای تشکیل شده و نقاش توانسته هر کدام از این عناصـر را – و بیش از همه «دریـا» را – طی فرآیندِ مستمرِ مشاهدهْ احساس کنـد، درونـی‌ کند، بافت و شکـل آن‌ها را بفهمد، با حرکت آن‌ها همنوا شود و در آخـر به بازنمایی شاعرانـه‌ای از آن‌ها دست پیدا کند.

برای دسترسی به محتوای کامل روی دکمه زیر کلیک کنید.