پارهمتنهای زیر، معرفی تمام مقالات شمارهی ۷۶ حرفه: هنرمند است. شمارهای که یک ماه پیش از انتشار آن، در پویشی از خوانندگان خود خواستیم با توجه به بحران اقتصادی، با پیشخرید آن، ما را در چاپش یاری کنند. این طرح با موافقیت همراه بود و ۱۰۰۰ نسخه از این شماره تا اواخر ماه مهر به فروش رفت. معرفیهای زیر شمایی کلی از آنچه در این شماره خواهید خواند را پیشروی شما میگذارند. برای خرید این شماره اینجا را کلیک کنید.
بیماریهای همهگیر در بطن تخیل هنری
برساختن طاعون/ ارنست بی. گیلمن/ مهدی نصرالهزاده
طاعون، به عنوان پدیدهای فرهنگی، خودش را تنها از طریق میانجیهای مختلف، با تصاویر و روایتها، با شعر، با گزارشهای پزشکی و با مناقشههای الهیاتی، به ما میشناساند. ماهیت میکروبی این بیماری (امری که البته برای باکتریشناسها و همهگیریشناسانِ امروزی مقولهای است بسیار واجد اهمیت)، اهمیت بیماری مسری، از جمله خود همین فرض که این بیماری اهمیتی دارد، در تاریخچهی برساختهشدنِ فرهنگی آن نهفته است. ارنست بی. گیلمن در مقالهی «برساختن طاعون» چگونگی برساخته شدن طاعون را مورد مطالعه قرار داده است. برطبق نظر او، بیماریها طوری رمزگذاری میشوند که بتوانند عمیقترین ترسهای ما را از آلودگی و تلاشمان در مقابله با آنها را نمایش دهند. او معتقد است از گذشتههای بسیار دور، به بیماری مسری همواره به عنوان امری نگریستهاند که در خود جوهرهایی را حمل میکند و علائم مشهود آن را نیز نشانهی نوعی تسخیر، آلودگی یا فقدانْ دیده و دانستهاند، چیزهایی که اگر آن علائم نبود مخفی میماندند و گاه همهگیری آن را از «نشانهها»ی خشم خداوند میدانستند. اما حالا در جهانی پیشرفته این برساختگی چگونه تحلیل میشود
نکاتی چند دربارهی «برساختن طاعون»/ مهدی نصرالهزاده
برخلاف طاعونی که در سالهای انتهایی قرون وسطی و نیز سالهای ابتدایی عصر مدرن اتفاق افتاد، در این چند ماهی که از شیوع کووید ۱۹ گذشته، کسان زیادی پیدا نشدهاند که این بیماری و ابتلا را نشانهی معصیت و مصداق گوشمالی یافتن از جانب خداوند بدانند، هرچند بساط شفاعت طلبیدن از برخی اشخاص و چیزها، به ویژه در اوایل کار، همچنان گرم باقی ماند. خود بیماری هم برخلاف طاعون و جذام و وبا به جای آنکه با علائم و نشانههای بصری خوفناک، چندشآور و اثرگذار بیرونیاش شناخته شود، از درون اثر میگذارد؛ و به جز عکسهای گرفتهشده از ریههای سفید و پرآب، همان عکسهایی که کوتاه زمانی تخیل مذهبی برخی مفسران را به خلجان انداخت، جلوهی پدیداریِ قابل ملاحظهای ندارد.
در این مقاله مهدی نصرالهزاده نگاهی داشته به قرائت ارنست بی. گیلمن از طاعون در مقالهی «برساختن طاعون» و ارتباط آن با بیماری کووید 19 را بررسی کرده؛ و سپس تفاوت زندگی در جهان کرونازده را با جهان طاعونزدهی مقالهی گیلمن مقایسه کرده است.
خاستگاههای بصریِ شمایلنگاری طاعون/ کریستین ام.بویل/ الهام آقاباباگلی
مقالهی «خاستگاههای بصریِ شمایلنگاری طاعون» نوشتهی کریستین ام. بوکل و ترجمهی الهام آقاباباگلی به سنتهای تصویری و غیرزبانی سمبولهای مرتبط با طاعون به همراه ابداعات تصویری بیشمار میپردازد؛ همچنین به شرح قدیسان سرشناس، چارچوبهای ترکیببندی آثار هنری نذری، صحنههای رواییای که ویرانی حاصل از این همهگیری را توصیف میکنند و در نهایت به تمثیل طاعون در نقاشیهای خلقشده خواهد پرداخت. باید اشاره کرد که شمایلنگاری طاعون تا سال 1347، یعنی سالی که مرگ سیاه سیر مهلکش را در سراسر اروپا آغاز کرد، وجود نداشت، و موضوعات مذهبی که تا آن زمان خبری از آنها نبود، مثل مریم پناهنده، پیروزی مرگ و رقص مردگان، آکنده از معانی جدیدی شد و نمادهایی چون خدنگ، جمجمه و قدیسان در آثار هنری آشکار شدند.
تابلوی طاعون در اشدود؛ یک اثر هنری واحد در متن زمینههای متعدد/ الیزابت بث/ ترجمهی مهدی فیاضیکیا
مقالهی مفصل الیزابت بث دربارهی یکی از آثار نیکولا پوسن، «طاعون در اشدود»، نمونهی بسیار خوبی از یک تکنگاری دقیق و همهجانبه دربارهی یک اثر هنری است. نویسنده در این مقاله از توصیفات عمومی دربارهی این نقاشی و زمینههای شکلگیری آن فراتر میرود و بواسطهی این اثر بحثهای مفصلی دربارهی پوئتیکِ هنر در اوایل دوران مدرن، الهیاتِ مربوط به بیماریهای همهگیر در آن دوره و سازمانِ سفارش و تولید هنر در زمانهی مورد نظر مطرح میکند. در واقع این نوشتهی مفصل علاوه بر کارکردِ اصلیاش در بررسی آیکونولوژیکِ جامع یک اثر هنری، به عنوانِ یک نمونهی آموزشی بسیار خوب از روششناسی مطالعات تصویر نیز قابل مطالعه است.
دوازده تابلوی برگزیده در باب طاعون و بیماریهای همهگیر در ایتالیای درگیر بیماری، ۱۵۰۰ تا ۱۸۰۰
در این بخش به ۱۲ نقاشی، از قرن شانزده تا هجده پرداختهایم که وجه مشترک آنها موضوعی واحد است؛ طاعون و یا بیماریهای همهگیر. خواهیم دید هر نقاش در برخورد با این شرایط سخت در تابلوی خود و در حقیقت در ترکیببندی، رنگ و افراد حاضر در نقاشی چگونه واکنش نشان داده است. گاه با قدیسینی روبهرو هستیم که برای نجات جان انسانها بدون هیچ ترسی در دل طاعون نقش ایفا کردهاند و گاه با هیئت خود مرگ در تابلوها روبهروایم و همه نشان از آن دارد که در آن روزگار چگونه هنر به کمک انسانها آمده بود.
ما و تجربهی بیماری همهگیر
حسین بهزاد، از مجموعهی «قحطی»
آلکسیتایمیای جمعی/ محمدرضا یگانهدوست
۱.بیماری از یکسو و دشواریهای اقتصادی و تلاطمات اجتماعی از سوی دیگر چنان ما را احاطه کردهاند که ممکن است این روزهای زندگی خود را از لحظات استثنائی و منحصر به فرد تاریخ تصور کنیم. اما محمدرضا یگانهدوست در مقالهی «آلکسیتایمیای جمعی» اشاره میکند که اگر شما مثلاً در سال ۱۹۰۵ در یکی از محلههای شرقی برلین در آلمان به دنیا میآمدید، احتمالاً کودکی خود را در فقر و قحطی سپری میکردید، رنگ امنیت و آسایش نمیدیدید، ارزش پولتان چنان افت میکرد که برای خرید یک تکه نان حجم انبوهی اسکناس درشت به نانوا میدادید، سپس جنگ جهانی اول آغاز میشد، ویرانی و آنفولانزای اسپانیایی را تجربه میکردید و بعد جنگ جهانی دوم از راه میرسید! صفحات تاریخ ملتها مملو از رنج و ناکامی است اما هر یک به شیوهای با آن سرنوشت مواجهه شدند. سوال مشخص یگانهدوست در مقالهاش این است که هنر در زمانهی عسرت و دشواری چه کارکردی دارد، و چگونه میتواند با تروماهای تاریخ رودررو شود و تأثیری التیامبخش و درمانگر داشته باشد. نویسنده برای پاسخ به این سوال، جامعهی آلمان در سدهی بیستم را به عنوان نمونهای تأملبرانگیز و موفق مثال میزند که بهرغم کثرت فجایع و اشتباهات و ناکامیها، هر بار نهادهای هنر را تقویت کرده است و از آفرینش هنری دست نکشیده است.
مراقبت از جمعیت در عصر تنظیماتیسازی دولت: آستانهی زیستسیاست ایرانی/ حسام سلامت
بسیار میشنویم که زندگی پس از شیوع بیماریهای همهگیر دیگر مثل سابق امکانپذیر نیست و باید اقداماتی موثر برای پیشگیری از اتفاقات مشابه انجام داد. آخرین بیماری همهگیر در ایران وبای بزرگ سال ۱۲۳۶ ق. بود که بین ۱ تا ۳ میلیون نفر قربانی گرفت. دولت حداقلی و پیشامدرن قاجار توان مهار بیماری را نداشت. اما بیماری چنان ضربهای به جامعهی ایران وارد کرد که پس از آن دولت تغییر ماهیتی اساسی داد و وارد عصر «تنظیمات» شد. مقالهی حسام سلامت با عنوان «مراقبت از جمعیت در عصر تنظیماتیسازی دولت: آستانهی زیستسیاست ایرانی» شرح اقداماتی از جمله جمعیتشناسی و نقشهبرداری است که به مدرنسازی دولت در ایران انجامید. چهرهی محوری این تغییرات، عبدالغفار نجمالدوله است که نخستین سرشماری به روش جدید را در عهد ناصری انجام داد و فواید «علم استاتیستیک» (آمار) را به اولیای دولت نشان داد. همچنین او اولین کسی است که نقشهی تهران را ترسیم کرد. بنابراین برای اولبار دولت به کنترل، تنظیم و مراقبت از بدنها و جمعیت مردمان ایران پرداخت. مقالهی حسام سلامت پژوهشی است در چگونگی تولد زیستسیاست در ایران.
رنگ فاجعه/ محمدرضا ربیعی
آیا شیوع وبا و قطحی در دورهی قاجار و تلفات میلیونی آن، بازتابی در هنر ایران داشت؟ معمولاً گفته میشود سنت نگارگری عملاً توجه چندانی به رویدادهای واقعی تاریخ نداشته و دلمشغولی آن بازنمایی زیبایی مثالین و بهشتی و تصویرگری افسانهها و اساطیر بوده است. با اینحال اولین نقاشی که سعی کرد تصاویری از قحطی بزرگ نقاشی کند، نه یک نقاش نوگرا، بلکه یک نگارگر بود: حسین بهزاد. بهزاد که خود در نوجوانی شاهد قحطی بزرگ بود، ۴۰ سال بعد به سراغ این خاطرات رفت. اما او در این کار موفق شد؟ در مقالهی «رنگ فاجعه» به قلم محمدرضا ربیعی اتودهای حسین بهزاد از قحطی بزرگ چاپ شده است. همچنین مقاله حول این سوال مهم شکل گرفته است که نسبت بین نقاشی ایران و تاریخ چیست؟
کرونا، شر و نزاع علم و دین در روایتی از تاریخ ما/ امیر مازیار
قرارگرفتن در وضعیت برآمده از فراگیری کرونا برخی پرسشهای فلسفی و الهیاتی را در فضای گفتوگوهای عمومی طرح کرده یا به آنها دامن زده است. بسیاری به مسألهی شر پرداختهاند و حتی برخی مسألهی فراگیری کرونا را در قامت شری طبیعی یا انسانی چنان بزرگ دیدهاند که بتواند نسبت انسان و خدا یا انسان و دین را تغییر دهد. موضوع دیگری که به همین شکل محل توجه قرار گرفت بحث نزاع علم و دین بود. در اینجا نیز برخی مدعی بودند شیوع کرونا در مراکز دینی یا ناتوانی روشهای دینی برای مهار کرونا برهان روشنی است بر اینکه در رقابت ادعایی میان علم و دین، دین بازنده بوده است و باید یکسر دل در گروی علم داشت. از آن طرف هم برخی علما مدعی ارائهی درمانهای دینی برای کرونا بودند و علم پزشکی و شیوههای درمانی جدید را به سخره گرفتند. اما علمای قدیم با این مسأله چگونه برخورد کردهاند؟ مقالهی «کرونا، شر و نزاع علم و دین در روایتی از تاریخ ما» نگاهی است به مفهوم «شر» در اندیشهی ابن سینا و نظرات ابوحامد غزالی دربارهی نسبت علوم شرعی و علوم غیرشرعی.
همهگیری کرونا و تأملاتی دربارهی مرگ و زندگی/ خیزران اسماعیلزاده
«همهگیری کرونا و تأملاتی دربارهی مرگ و زندگی» جستاری است به قلم خیزران اسماعیلزاده که در آن به توصیف انضمامی زندگی در زمانهی شیوع کرونا پرداخته است. این جستار نشان میدهد که چگونه کرونا تصور ما از مرگ در زمانهی فردگرایی و مصرفگرایی را تغییر داده است و دوباره ماهیت اجتماعی زندگی و مرگ، و وابستگی عمیق ما به زمین را یادآوری کرده است.
آینه و تصویر
کنتس کستیلیون، ۱۸۶۰
آینه/ سابین مِلکیُور بُونه/ پیمان چهرازی
این مقاله چکیدهایست فشرده در باب جایگاه آینه در وجوه مختلف زندگی انسان؛ از زمینههای فرهنگی و اجتماعی گرفته تا دلالتهای روانشناختی، مانند اهمیت آینه در ساماندهی به شخصیت انسان.
در آغاز مقاله آمده است: «سَن سیمونِ فیلسوف، در پایان قرن هفدهم، مبلغ سرسامآوری را که کُنتس دو فیسِْک برای یک آینه پرداخته در یادداشتهایش ثبت کرده: کُنتس گفته؛ «یه تیکّه زمین خراب داشتم که هیچ محصولی جز گندم نمیداد؛ اون رو فروختم و توی راهِ برگشت این آینهی قشنگ رو خریدم. معجزه نکردم؟…یه مُشت گندم در عوضِ این آینهی قشنگ؟» آینه تا مدتها نماد تجمل اشرافی و وسیلهی حفظ ظاهر بود. اما پس از آنکه شرکت «رویال سَن گوبِن» در پاریس فرآیند تولید صنعتی آینه را تکامل بخشید، آینه به ابزاری فراگیر تبدیل شد.وسیلهای که تربیت نگاه را به همراه آورد و به تقویت آموزههای شهرنشینی یاری رساند. همچنین گونهای جغرافیای تازهی بدن را به جریان انداخت.»
آینهها و انعکاسها/ گفتوگوی دیوید هاکنی و مارتین گیفورد/ شروین شهامیپور
این گفتوگو، فصل ششم از کتاب «تاریخ تصاویر» است که در آن یک نقاش و یک منتقد دربارهی کارکردها و جلوههای زیبا و فریبندهی آینه و انعکاس در نقاشی اروپایی سخن میگویند. این گفتوگو به دور از نظریهزدگی و پیچیدگی، بسیار ملموس و توصیفی است و شامل نکات ریز و هوشمندانهایست که از نگاه دقیق و کنجکاو دو مصاحب حکایت دارد. ورای تمام اطلاعات تاریخیای که رد و بدل میشود، این متن دعوتی است به دیدن دقیقتر نورها و انعکاسها و بافت جسمانی تصاویر.
اتاق آینه/ هستی ظهیری
داستان پیوند عکاس و آینه به پیش از پیدایش عکاسی برمیگردد؛ به اتاق تاریک آینهدار! اتاق تاریک پایهی دوربین عکاسی است و هستی ظهیری در مقالهی فنی خود به سیر تکوین دوربین عکاسی از اتاق تاریک تا دوربینهای دیجیتال، با محوریت نقش آینه در آنها پرداخته است. سیری که با انواع شیوههای جاگذاری آینه در اتاق تاریک آغاز میشود، عکاسی داگرئوتیپ را تجربه میکند، دوربین وُلکات و دوربینهای دولنزی و تکلنزی را پشتسر میگذارد و در نهایت به دوربینهای جدید و به صفحهی حساس دیجیتالی میرسد؛ چنانکه گویی کلیت دوربین به آینه بدل میشود.
دیدن خودمان آنگونه که دیگران ما را میبینند؛ تأملات فردریک داگلاس در مورد داگرئوتیپ و تفاوت نژادی/ مارسی جی. دینیوس/ الهام آقاباباگلی
این مقاله با مرور نظرات فردریک داگلاس، متفکر سیاهپوست و فعال الغای بردهداری، به رابطهی بین ابداع دوربین داگرئوتیپ و دموکراتیزهکردن صورتگری و در نتیجه تجربهی کاملتر حس سوژگی برای همگان میپردازد. مفاهیم کلیدی مقاله، «خود»، «دیگری»، «شباهت و تفاوت» و «صمیمیت» است.
آینهگی عکس/ مهران مهاجر
آیا عکسها آینهای هستند که نفس هنرمند را بازمیتابانند، یا پنجرهای هستند برای شناخت بهتر جهان؟ مهران مهاجر در مقالهی «آینهگی عکس»، نگاهی میکند به این دو سویهی عکس؛ و با تمرکز بر سویهی دوم، دست به خوانش عکسهایی از تاریخ عکاسی میزند که از بین عکاسان غیرایرانی و ایرانی انتخاب شدهاند.
مهاجر در این مقاله نیز مانند بسیاری از نوشتههای چند سال اخیر خود، در نقد عکس از ادب عارفانهی فارسی بهره برده و این همنشینی کلام لطیف با ابزار صنعتی مدرن (دوربین عکاسی) در این مقاله زمانی چشمگیرتر میشود که میبینیم هر دو در این معانی اشتراک یافتهاند: آینه، نگاه و خود.
زبان و تصویر؛ پدیدارشناسی عکاسی
ژوزف نیسفور نیپس،
اولین عکس تاریخ عکاسی، ۱۸۲۶
تأملاتی دربارهی ماهیت تاریخی تصویر فتوگرافیک/ مجید اخگر
«معرفی این مطلب اضافه خواهد شد.»
هستیشناسی تصویر عکاسی/آندره بازن/ ترجمه از فرانسه به انگلیسی: هیو گری
ترجمه از انگلیسی به فارسی: کتایون یوسفی
پیش از مرگ نابهنگامش در 1958، آندره بازن مشغول مرور و گزینش یادداشتهای سینمایی بود که بعد از جنگ دوم جهانی نوشته بود. قرار بود آنها را در چهار مجلد چاپ کند که یکی از آنها در 1958 به چاپ رسید و دومی یک سال بعد. محور جلد اول، مبنای هستیشناسانه سینماست، یا آنطور که خود بازن گفته «به بیانی غیرفلسفی: سینما به عنوان هنر واقعیت.» جلد دوم به رابطهی بین سینما و هنرهای دیگری که اشتراکاتی با آن دارند، میپردازد؛ یعنی تئاتر، رمان و نقاشی. جلد سوم قرار بود از ارتباط سینما و اجتماع بگوید و جلد چهارم از نئورئالیسم. مقالهی «هستیشناسی تصویر عکاسی»، برگردان فصل اول از جلد اول است. برای کسانی که با نوشتههای مردی که شاید بتوان او را به حق سنت بووِ نقد سینمایی نامید، آشنایی ندارند، این یادداشت صراحت و تیزبینی ذهن او را آشکار میکند و همهی شتابزدگیها و ایجازی که فشار حرفهی ژورنالیستی با خود به همراه میآورد، چیزی از آن نکاسته است.
بارت و بازن؛ هستیشناسی تصویر/ کالین مککِیب/نغمه یزدانپناه
در دههی اخیر شاهد تولید انبوهی از آثار با موضوع متفکرانی که بهتازگی مردهاند بودهایم. اینطور به نظر میرسد که بارت، و همچنین فوکو و لکان نیز، بهزودی زیر تلی از زندگینامهها و مطالعات دیگر مدفون خواهند شد. علت این تعدد آثار چاپی چیست؟ بدبینانهترین دلیل این وضعیت، عوامل حرفهای هستند. آئیننامههای دانشگاهیِ «چاپ کن یا بمیر» چنان با حربههایی مانند بررسیهای حقوق و مزایایِ سالیانه و ضوابط تخصیص پروژههای تحقیقاتی در نظام دانشگاهی ما ریشه دواندهاند که چارهی دیگری برای دانشگاهیان باقی نمانده است؛ و حالا ما با چاپ کردنمان است که میمیریم. کالین مککِیب اما در مقالهی «بارت و بازن، هستیشناسی تصویر» که مقالهای یادبودی است علاوه بر انتقاد به این شیوه از نگارش، سعی کرده اهمیت جایگاه بارت را از منظری متفاوت با سایر مقالات شرح دهد و همچنین در خلال آن به شباهت آرای آندره بازن با تفکرات بارت بهخصوص در کتاب اتاق روشن اشاره کند.
نگارش تصویر بعد از بارت/ژان میشل راباته/نغمه یزدانپناه
رولان بارت یکی از مهمترین متفکران و نشانهشناسان فرانسوی بود. بارت همواره علاقه داشت تاریخ را مجموعهای از عکسهای فوری در نظر گیرد، قابهایی ثابت و در عین حال بیثبات. خط سیر افکار بارت همواره حاکی از درگیری ذهنی او با مفهوم تصویر است. او کتاب و مقالات بسیاری در همین زمینه نوشته است. در مقالهی «نگارش تصویر بعد از بارت» ژان میشل راباته اما به سراغ مورد جالبی در تفکر بارت رفته، او تلاقی فکری میان بارت و سارتر را، که یکی دیگر از متفکرین برجستهی فرانسوی بود، بررسی کرده و با وجود تعلقشان به مکتبهای فکری متضادی مانند اگزیستانسیالیسم و ساختارگرایی قرابتهای پنهان اما اساسی تفکرشان را مورد مطالعه قرار داده است. راباته نگاه آنها به تحلیل تصویر عکاسی و مفاهیم آن را که امروزه در بستر مسائل کلانتر چندفرهنگی مورد استفاده قرار میگیرند، شرح داده است.
تصویر و هنر نوشتار (نگاهی به اتاق روشن)/مهدی حبیبزاده
نوشتن دربارهی تصویر سابقهای دیرینه در تفکر غرب دارد. اما نوشتن به واسطه و از خلال تصویر، یعنی آن سبک از نوشتن که محرکهی اصلیاش نه مستقیماً مبانی معرفتشناختی بلکه تجربهی تصویر است، مشخصاً نوعی سنت مدرن محسوب میشود. این طرز نوشتن از یکسو با تصویر و از سوی دیگر با قریحه و عواطف فردی رابطهای تنگاتنگ دارد، در نتیجه در سنت نقدنویسی و جستارنویسی بیشتر مجال بروز پیدا میکند. مهدی حبیبزاده در مقالهی «تصویر و هنر نوشتار» از نوشتاری سخن میگوید که به واسطهی نیروهای تصویری آغاز میشود و با وضعیت شخصی نویسنده گره میخورد. او با نگاهی به سخنان بودلر در مقالهی «نقاش زندگی مدرن» و سپس با تمرکز بر کتاب اتاق روشن رولان بارت این سنت نوشتاری را واکاوی خواهد کرد.
معنای منفرجه و حاد نزد رولان بارت و وظایف شرح عکس/ دِرک اتریج/ مهدی حبیبزاده
در مقالهی «معنای منفرجه و حاد نزد رولان بارت و وظایف شرح عکس» درِک اتریج به سراغ مفاهیم بنیادی در تفکر رولان بارت نسبت به تصویرهای عکاسانه رفته است؛ مفاهیمی چون پونکتوم، استودیوم و از همه مهمتر منفرجه و حاد. مفاهیمی که گاه پیچیده جلوه میکنند اما اتریج با مثالها و تصاویری که بارت در کتابهایش بهره گرفته این مفاهیم را به شکل سادهتری برایمان شرح خواهد داد.
پدیدارشناسی، رسانههای تودهای، و در جهان بودن/ گفت و گو با ویوین سابچک/ صالح نجفی
مقالهی «پدیدارشناسی، رسانههای تودهای، و در جهان بودن» گفتوگویی است با ویوین سابچک، استاد ممتاز فرهنگپژوهی یا، به قولی، مطالعات فرهنگی در دانشکدهی سینما و تلویزیون دانشگاه کالیفرنیا. او نخستین زنی بود که به ریاست انجمن سینماپژوهی و رسانهپژوهی برگزیده شد و اکنون عضو هیئت مدیرهی بنیاد فیلم آمریکا است. از کتابهای او میتوان به آوردن فضا روی پردهی سینما: فیلمهای علمی تخیلی آمریکا و نشانیِ چشم: پدیدارشناسیِ تجربهی فیلم اشاره کرد. سابچک در این گفتوگو دربارهی موضوعات گوناگونی سخن میگوید، همچون: فعالیت میان رشتهایاش در فضای بین رسانهپژوهی و فیلمپژوهی و فرهنگپژوهی، علاقهاش به اینکه جزئی از فرهنگ عامه و تودهی مردم باشد؛ و دربارهی اینکه تجربهی زیستهی شخصی و پدیدارشناسی و قائم به جسم از چه راههایی چند و چون مواجههها و درگیریهای ما را با فرهنگ بصری، که محدود به فرهنگِ صرفاً مرئی نمیشود، تعیین میکند.
تاریخ هنر و فرهنگ ایران: گفتار هشتم
در ۷ شمارهی پیشین مجله مجموعه گفتارهایی از آریاسپ دادبه را منتشر کردیم که موضوع آن تاریخ و سیر تکوین فرهنگ و هنرِ ایران است. پیشتر دو معرفی نسبتاً مفصل دربارهی این گفتارها نوشتهایم که میتوانید در اینجا و اینجا بخوانید. در این شماره نیز بخش هشتم این گفتار منتشر خواهد شد که بحث محوری آن ظهور «مکتب پارسی» در دوران هخامنشی است. نویسنده برای طرح این بحث، از پسزمینههای فکری و فنیِ متنوع و گستردهای سخن میگوید که در این تمدن تاریخی به وجود آمدند، رشد و گسترش یافتند و مانند جویبارهایی در دوران هخامنشی به هم پیوستند و به نظام قدرت امپراتوری هخامنشی و جامعهی مدنی حول آن، شکل دادند.