معرفی مقاله:
مقالهی «دیزاین در خدمت زندگی روزمره» نوشتهی مایکل جانسون است. آرش مومنیان آن را به فارسی برگردانده است.
همه ما روزانه در معرض هزران پیام تبلیغاتی قرار میگیریم. اما آیا میتوانیم حتب ده نمونه از آنهایی را که امروز دیدهایم به خاطر بیاوریم؟ به احتمال زیاد چنین نیست و دلیل آن در نحوهای است که ذهنمان را آموزش دادهایم تا غیر از مفهوم کاملاً ضروری پیام، هر چیز دیگزی را تصفیه کرده و کنار بگذترد. در این حال، جای تأسف دارد که دیزاینر موظف است اطلاعات مورد نظر را حتی اگر مورد بیتوجهی قرار بگیرد. به گونهای به مخاطب منتقل کند که جذاب باشد.
بخشی از مقاله:
طی قرن بیستم گامهای بلندی در جهت پیشرفت دیزاین علامتها و اطلاعات برداشت شد که در واقع نتیجهی فائق آمدن بر دشوارترین دیزاینهای “اطلاعاتی” (Information Design)، در این قرن، زمانیکه نقشهکش بیکاری به نام “هری بک” تصمیم گرفت وقت آزاد خود را صرف ابداع شیوهای سادهتر برای درک نقشهی راهآهن شهری لندن کند، که در آن زمان بسیار پیچیده و دشوار بود. هیچکس حتی تصور نمیکرد که او دست تنها مقولهای کاملا جدید را در دیزاین باب کند.
“بک” مشخصا قبل از هر چیز، مشکلی را تشخیص داده بود که یافتن راهحلی برایش دشوار بود. این که چگونه مسیر خطوط راهآهن لندن را که تا پیش از دههی ۱۹۲۰ به چیزی شبیه رشتههای در هم تنیده در ظرف اسپاگتی تبدیل شده بود، ساده و قابلفهم کند…