
معرفی مقاله:
«روزگاری بود که هنری سنتی مطرح بود و همه با هم زیر این چتر به یک زبان حرف میزدند. به اندازهای که فعالیت سنتی حکم میکرد استاد آن سنت هم مسئولیت و ارج داشت. ولی دگرگونیهای فرهنگ و هنر قرن، دیگری محلی برای فعالیت سنتی نگذاشته است. مدرنیتهی اول قرن به همه اختیار داد که زبانی شخصی ارائه دهند تا هنرمند به حساب آِند و این خود کرسی استاد را معلق کرد… ولی کارهای گذشتگان آن قدر آزاد و با سخاوت موجود است که هر آن و با هر شرایطی لازم باشد جواب میگویند. آنها استادوار خواهش هر جویندهای را برآورده میکنند.»
متن حاضر حاصل گفتگوی مکتوب حرفه: هنرمند با ابوالقاسم سعیدی است. در این گفتگو، نقاش ابتدا دربارهی زندگی خود سخن گفته. او به ویژه از تأثیری که مختصات اقلیمی و فرهنگیِ زادگاهش، اراک، بر تفکر و زندگی هنری او داشته است، صحبت میکند. سپس دربارهی چگونگی ورودش به عالم نقاشی و فضاهای فرهنگی و هنری ایران و فرانسه سخن میگوید. پرسشهای حرفه: هنرمند این گفتگو را به سمت موضوعات دیگری میبرد. موضوعاتی نظیر تأثیر محیط پاریس و هنر اروپا در آثار ابوالقاسم سعیدی. به علاوه، شرایط هنرمندان ایرانی مهاجر در اروپا و فرانسه، تآثیری که استادان ابوالقاسم سعیدی و نیز ارتباطش با هنرمندان بزرگ اروپا بر او گذاشتهاند. آشنایی و ارتباط با سهراب سپهری و تشکیل گروه «پنج». و بلاخره فرایند خلق نقاشیهای هنرمند و نحوهی انتخاب موضوع آثارش، هدایت میکند.
بخشی از متن:
مدتی بود که درصدد پیداکردن راهی برای مصاحبه با ابوالقاسم سعیدی بودیم. از آنجا که وی از سالها پیش ساکن فرانسه است، برقراری ارتباط کار مشکلی بود. تا اینکه از طریقی، آدرس پست الکترونیکی ایشان را پیدا کردیم.