بخشی از متن:
اگر یکی از هدفهای گردانندگان «بیینال» تهران این باشد که بحث هنر نو را در ایران بمیان آوردند به هدف خود رسیدهاند زیرا هر بیینالی بدنبال خود چنان جر و بحثی برمیانگیزد که تا حدودی طرز تلقی علاقهمندان را از نقاشی نو مشخص میسازد و در پرتو همین بحث و مجادله عدهای راه خود را پیدا میکنند یا دستکم حدود آنچه میجویند در نظرشان مشخص میشود.
گمان میرود اگر مسائلی را که درباره هنر نو مطرح میشود از هم تفکیک کنیم بطور اجمال با نکات زیر روبرو شویم:
۱ـ آیا هنر نو با تظاهرات آن در زمینۀ نقاشی (غیرتصویری و آبستره و غیره) پذیرفتنی است یا نه؟
۲ـ آیا سنتی در هنر نقاشی ایران وجود دارد یا نه و اگر هست باید بحفظش کوشید یا خیر؟
۳ـ مقیاس و معیار انتقاد از آثار نقاشی نو چیست؟
۴ـ مسئله هنر ملی و نقاشی مبنی بر سنن و خواستهای ملی.
در مورد مسئله اول آنچه همه صاحبنظران به آن معتقدند اینست که چون ما نیز در جریان کشفیات و اختراعات و ارتباطات دنیای جدید قرار گرفتهایم و خواه ناخواه تحت نفوذ این عوامل قرار داریم گریز از شیوههای نوین هنر نیز غیرممکن و بیهوده است. ولی کسانیکه در این مورد احتیاط بخرج میدهند سخنشان اینست که چون تظاهرات هنری غرب حاصل قرنها مجاهدت و مداومت آنها در زمینههای علم و صنعت و ادبیات و هنر است لذا بیآنکه ما خود آن مراحل را طی کرده باشیم غلط خواهد بود که هنر نو را همچون زیوری نامناسب بخود بهبندیم و بیآنکه منظور و هدف آنرا دانسته باشیم به خود بهبالیم که مترقی گشتهایم. اما جواب این ایراد آنست که ما نباید بحکم آنکه در نقاشی سیر تکاملی غرب را نداشتهایم از اخذ شیوههای جدید در نقاشی و هنرهای دیگر محروم باشیم. راست است که هنر نقاشی در غرب سیری تاریخی داشته ولی ضرورت ندارد که ما هم برای بیان آنچه در ذهن داریم همه آن مراحل را سیر کنیم و به نقطه آخر برسیم. خاصیت اندیشه و هنر همین است که در افراد احتیاج به سیر تاریخی ندارد. در دنیای امروز هرکس میتواند و بخود اجازه میدهد که با مطالعه و تحقیق در هر رشتهای از سیر تاریخی و تکامل تدریجی آن آگاه گردد و از وسایل جدیدی که تمدن امروز در اختیارش نهاده برای بیان فکر خود استفاده کند. …
۰ دیدگاه
هنوز بررسیای ثبت نشده است.