بخشی از متن:
فیلمهای وحشتزای ایتالیایی چون فیلمهای اپرایی، ملودرام/ کمدیهای احساساتیگرای موسوم به “تلفن سفید” دهۀ (۱۹۳۰، کمدیهای انتقاد اجتماعی(سالهای ۶۰ و ۱۹۵۰)، فیلمهای حماسی/ فانتزیِ همان دوره، وسترن اسپاگتی (دهه ۷۰ و ۱۹۶۰) و تریلرهای سیاسی دهه ۱۹۷۰ از ژانرهای خاص سینمای ایتالیا است.
چگونگی تأثیرگذاری فرهنگ بومی هر کشور بر سینمای آن سامان و تبعات آن، خود بحثی جداگانه را میطلبد. که پرداختن به آن از حوزهی این نوشته خارج است. در این حد، فقط باید این نکته را مد نظر داشت که ژانرها را نمیتوان جدا از ویژگیهای بومی سینمای کشوری که به آن تعلق دارند، به عنوان پدیدههایی منتزع و مجزی و تابع یک سری قواعد کلی در سراسر جهان مورد بررسی قرار داد. (به عنوان نمونههای دیگر از این تأثیرگذاری فرهنگ ملی در ژانر سینما ترسناک به فیلمهای “گرگنما”یی اسپانیایی، “داستان ارواح”های ژاپنی و فیلمهای “مومیایی” مکزیکی اشاره کرد.)
فیلمهای وحشتزای ایتالیایی با وجود اهمیتشان در تاریخ ژانر، تا سالها به کلی ناشناخته بودند.دلیل اصلی این امر را باید درست ندیده شدن این آثار در زمان نمایش اولیهشان تلقی کرد. در خود ایتالیا غالب فیلمهای پیشگام این عصر با عدم اقبال تماشاچیان مواجه شدند. این فیلمها برای نخستین بار در امریکا نیز در قالب نسخههایی مسخ شده به نمایش درآمدند. که اغلب صحنههایی از آنها توسط کمپانی پخش کننده (AIPامریکن اینترنشنال پیکچرز، که آثار را به یمن پخش خریداری کرده بود) حذف شده و در مقابل صحنههایی دیگر به فیلم افزوده میشد.دوبله سخیف و نامعتبر این آثار به زبان انگلیسی که ظرافت و بار معنایی نهفته در گفتگوهای فیلم را به کلی زایل میساخت. و همچنین موسیقی متنی جدید. (کار لس باکستر سازنده موسیقی بعضی از آثار وحشتزای راجر کورمن)، که برخلاف موسیقی اصلی فیلم به کلی ناهمخوان با کلیت اثر و روح حاکم بر آن بود. از دیگر افزودنیهای پخشکننده بودند که در نهایت فیلم را به اثری یکسره متفاوت (حتی با داستانی تازه) بدل میساختند.
به عنوان نمونه باید به پیشقراول سینمای وحشتزای گوتیک ایتالیا یعنی “خونآشامان”(۱۹۵۶ ریکاردو فرهدا) اشاره کرد. که در امریکا هفت سال پس از زمان ساختنش با عنوان “فرمان شیطان” در قالب یک نسخهی بیسروته هفتاد دقیقهای با صحنههایی افزوده شده به آن با حضور بازیگران امریکایی(!) به نمایش درآمد.دیگر آثار شاخص ژانر سینمای ترسناک در این دوره چون “نقاب شیطان” (۱۹۶۰ ماریو باوا) که در امریکا با دوبلهی ضعیف و موسیقی تازه با عنئان “یکشنبه سیاه” نمایش داده شد. (و نمایش نسخه به همین میزان مغشوشی از آن در انگلستان با عنوان “انتقام خونآشام” نیز تا سال ۱۹۶۸ به تعویق افتاد)، نیز فرجامی بهتر از این نیافتند.تنها به یمن پیشرفتهای تکنولوژیک سالیان اخیر و به ویژه با ظهور دیسکهای DVD بود که امکان مشاهدهی نسخههای نسبتاً کاملی از این آثار با کادر صحیح سینما اسکوپ اولیه، بدون سانسور، با موسیقی اصلی و با زیرنویس مناسب و وفادار به متن، زمینهی کشف دیرهنگام آنها را فراهم ساخت. (هرچند در همان زمانِ نمایشَ نخستین آثار فیلمسازانی چون فرهدا و باوا نیز میتوان ناظر معدود بررسیهای انتقادی جدی از این فیلمها در نشریاتی چون “کایه دو سینما” از جمله نوشتههای برتران تاوارنیه در آن زمان منتقد و ستایشگر پرشور فرهدا بود.