
گفتوگوی کارن رانی با باربارا کروگر؛
کارن رانی: میدانم که کارت معمولاً دربارۀ رخدادهای روزمره است تا حادثهای خاص. اما متعجب شدم که ۱۱ سپتامبر وسوسهات کرده تا کاری خاصتر انجام دهی؟
باربارا کروگر: نه، واقعاً نه. درواقع انجام آن چیدمان (installation) در زوریخ برایم جذاب بود؛ به نوعی بازسازی همانیست که ژانویۀ سال گذشته، همینجا در لندن انجام دادم. من واقعاً آن قطعه را خیلی دوست دارم. به نظر میرسد حادثهی ۱۱ سپتامبر و وقایع بعد از آن، مهر تأییدی باشد بر دیدگاه من نسبت به سبعیتی که به یکدیگر روا میداریم. فکر نمیکنم باید حتماً متخصص باشید تا دربارۀ رفتار انسانی نظر بدهید.
کارن رانی: ۱۱ سپتامبر یک حادثۀ بسیار دراماتیک بصری بود؛ شاید ساختن اثری که بتواند به هر طریقی از آن سبقت بگیرد یا با آن حرفی برای گفتن داشته باشد، سخت باشد. صحنههای ویدئویی و عکسها بسیار قدرتمند هستند.
باربارا کروگر: فکر میکنم چند هنرمند در نیویورک، با استفاده از عکسها اثری را اجرا کردند و مورد انتقاد قرار گرفتند. اما به شما بگویم آن چه با آن مشکل دارم رفتار خونآشامانۀ مردم نسبت به درد و رنج دیگران است. هر کسی یک دوربین همراهش داشت و وقتی مردم بالا میآوردند و گریه میکردند، یک نفر دیگر دوربین را توی صورت آنها میکوبید. هیچ شکی نیست که برای برخی، دوربین ویدئویی چیزی نیست مگر آینۀ انتخاب، به طوری که آنها هر روز جزئیات زندگیشان را ثبت میکنند، و به سمتی میروند که تنها میتوانند دنیا را به واسطۀ لنزهای دوربین تجربه کنند. من فکر میکنم این یک رابطۀ اجتماعی بسیار مشکوک است.
کارن رانی: میخواهم دربارۀ همنشینی واژه – تصویر در آثارت بپرسم. تو از «خاموشیهای سرشار از حیرت تصویر» سخن گفتهای. و از زبان به عنوان یک «وقفه» …