بخشی از متن:
دورهی سوم، با «نمایشگاه هنرهای زیبا» که به اهتمام انجمن فرهنگیِ ایران و شوروی با شرکت بسیاری از استادانِ قدیمتر و هنرمندانی چون ضیاءپور، حسین کاظمی، ویشکایی، حمیدی در رشتههای مختلف برگزار میشود ـو میتوان آن را نخستین نمایشگاه جمعی هنر ایران در نوع خود به شمار آوردـ نشانهگذاری میشود. به این ترتیب، در این دوره با نخستین نمونههای شرح و نقد آثار هنری و «نقد» به معنای مصطلح کلمه به عنوان یک گونهی نوشتاری روبهرو میشویم ـ مانند متون رضا جرجانی، فاطمه سیاح، و کمی بعدتر احسان یار شاطر. ـالبته به استثنای قطعهی متنِ عجیبِ بدون امضای نشریهی دنیا (سال ۱۳۱۳)، که در بخش دوم آمده است، و با نگاهی دقیق و درخور توجه، مانند «ریویو»یی امروزی، به طور موجز به اثر یک هنرمند موسوم به «درویش» میپردازد. متن دقیق و فنّی حسنعلی وزیری در مورد «پرسپکتیو علمی»، از شگفتیهای این دوره است.
دههی۲۰ را میتوانیم سرآغاز دگرگونیهای بنیادین در هنر ایران بدانیم که نقطهی عزیمت آن تأسیس دانشکدهی هنرهای زیبا در سال ۱۳۱۹ است. در این دوره زمینههایی برای نوجویی و شکلگیری هنر مدرنیستی به وجود آمد، که حضور مدرسان خارجی در دانشکده و همچنین بازگشت هنرجویانی که برای تحصیل و یادگیری به کشورهای غربی سفر کرده و از نزدیک با جریانهای هنر اروپا آشنا شده بودند، از مؤثرترین آنهاست. انجمن فرهنگی ایران و شوروی به منظور رقابت فرهنگی و تحکم جایگاه خود و نفوذ در میان روشنفکران، فعالیتهایی جدی را در این دوره آغاز کرد و سرشناسترین چهرههای فرهنگی را در حلقهی اعضای خود گرد آورد که بسیاری از آنها عضو حزب توده بودند که در آن دهه در اوج قدرت و ظرفیت خود بود. از دیگر فعالیتهای شاخص انجمن میتوانیم به برگزاری نخستین کنگرهی نویسندگان ایران در سال ۱۳۲۵ با حضور ۷۸ نویسنده و شاعر ایرانی و انتشار مجلهی پیام نو اشاره کنیم.
مقارن با همین دوره، مجلهی ادبی ـ اجتماعی ـ فرهنگی سخن شروع به کار میکند و سالیان متمادی مسیر خود را ادامه میدهد. سخن عرصهای برای نواندیشان ادبیات و هنر بود و در تحقق اهداف خود راه اعتدال را در پیش گرفت و با تساهل و تسامحی که در مواجهه با آرای مخالف از خود نشان میداد، میکوشید تا فرهنگ عقبماندهی ایران را از دورهی اختناق به مرحلهی پیشرفت اروپا برساند (علوی، ۱۳۶۹، ص۱۳). (بد نیست اشاره کنیم که بهرغم تمرکز خاص این مجله بر ادبیات، ما در جریان جستوجوی خود بسیاری از قابل اتکاترین متنهای تجسمی را در مجموعه مجلات سخن یافتیم).
در اواخر دههی ۲۰، انجمن هنری «جامجم» با رویکردی ملیگرایانه و پیشرو در تقابل با حزب توده مجلهای را منتشر میسازد که هدف آن را اینگونه اعلام میکند: «ما برای مقابله با حزب توده تصمیم گرفتیم یک انجمن هنری تشکیل دهیم که در آن با تئوریهای کمونیستها راجعبه هنر مقابله کنیم، چون به نظر کمونیستها هنر باید در خدمت اجتماع باشد و یا به قول جدیدیها هنرمندها باید متعهد باشند…» (قلیپور، ۱۳۹۷، ص ۷۵). در همین دوره، انجمن «خروس جنگی» رویهای را دنبال میکند که برخلاف انتظار از جهاتی نزدیک به رویکرد «جامجم» است؛ ولی انجمن «خروس جنگی» در عین اینکه در مبارزه با رئالیسم سوسیالیستی در کنار «جامجم»یها قرار میگیرد راه خود را از مفهوم هنر ملی جدا میکند و تقابل جدیدی را ایجاد میکند که به سمت مدرنیسم غربی پیش میرود. خروس جنگی تلاش میکند تا هنری سیاستزدوده را پیش بگیرد و برخلاف جامجم یا دیگر انجمنهای هنری، مخاطب خود را عامهی مردم و جامعه نمیداند.
ایدهی هنر ملی که در این دوره صورتبندی میشود و میکوشد هنری با محتوای ملی و فرم هنری غربی را مطرح کند، در دهههای بعدی به شکلهای مختلفی پیش گرفته میشود و منتقدان جدیای را نیز به دنبال خود دارد.