معرفی مقاله:
مهدی نصرالهزاده مولف مقالهی «شهر و جغرافیای هنر » با نقلی از هایدگر چنین آغاز میکند: «و چنین نیست که کار/ اثر (work) فلسفیِ حاضر همچون مطالعات سرد و کنارهجویانهی آدمی عجیبوغریب و دور از اجتماع بوده و بدین سیاق شکل گرفته باشد. این اثر درست به حاقِّ کار دهقانان تعلق دارد. وقتی بچهدهقانِ کمسنوسال سورتمهی سنگینش را با خود به بالای سرازیری میکشد. آن را، که لبالب پر شده است از کندههای درخت راش، در فرودی خطرناک به پایین، به خانهاش، هدایت میکند. وقتی شبان، عمیقاً غرق در فکر و با گامهایی آهسته، گلهاش را به بالای سرازیری میبرد. وقتی کشاورز در کومهاش توفالهای بیشمار را برای سقف خانهاش آماده میکند. کار من نیز از همین قماش است. کار/ اثرِ حاضر عمیقاً در زندگی دهقانان ریشه داشته، به زندگی آنان ربط دارد.
هایدگر در ادامه میگوید: یک شهرنشین بهمحض آنکه افتخار میدهد تا گفتوگویی طولانی با یک دهقان داشته باشد. با خودش فکر میکند که «به میان مردم» رفته است. اما هنگام غروب، در فرصت بهدستآمده از تنفس بین کار، وقتی با دهقانان کنار آتش یا پشت میزی در کنج خانهای مینشینم، غالباً هیچ نمیگوییم.
چپقهایمان را در سکوت میکشیم. اینجا و آنجا، کسی ممکن است از این بگوید که کار چوببری در جنگل رو به اتمام است. اینکه سموری شب دیروقت به لانهی مرغان زده است. اینکه یکی از گاوها احتمالاً صبح خواهد زایید. اینکه عموی فلانکس دچار حملهی قلبی شده است. یا اینکه هوا بهزودی خواهد «چرخید». رابطهی درونی کار خود من با جنگل سیاه و مردمانش ریشهای بسیار محکم و صدها ساله در خاک آلمانیـ سوابی دارد و از همین ریشهداریِ عمیق برمیخیزد.»
در نقلقول بالا هایدگر صراحتاً از «تعلق» و «ربط» کار/ اثرش به یک جغرافیای ویژه و به یک «خاک» ویژه، خاک آلمانیـ سوابی، سخن میگوید: «خاک» همچون زهدانی زاینده و خلاق، و اثر همچون محصولی خاص که همهی عوامل طبیعی و تاریخیِ یک سرزمین دست به دست هم دادهاند و آن را بدین صورت پدید آوردهاند.
تصویری که هایدگر از تعلق/ ربط کارش به «جنگل سیاه» ارائه میکند. تصویری است از پیوند ارگانیک همهی اجزای یک عالم و ریشه داشتنِ همهی آنها در یک خاک ـ یا تعلق/ ربط داشتنِ همهی آنها به یک خاک. و چنانکه مقتضای رویکرد روستایی هایدگر است، رویکردی که در ادامه دربارهی آن بیشتر خواهیم گفت. هایدگر در اینجا روستا را به عنوان مکان و دهقانان را بهعنوان افرادی که قرب به حقیقتِ هستی دارند از جمیع جهات به پولیس یونانی نزدیکتر دانسته، صراحتاً در مقابل شهرهای مدرن و شهرنشینانی قرار میدهد که دیگر نسبتی با پولیس یونانی ندارند.