بخشی از متن:
دوشنبه شب از آن فرصتهای جالب بود برای دیدار یک مجموعه نفیس دیدنی، حیرتکردنی، جذاب و چشمگیر از نقاشیهای قهوهخانه که از کلکسیون آقای ابوالبشر و خانم منیر فرمانفرمائیان، امانت گرفته شده بود و آن هم در قلب یک دم و دستگاه خارجی (انجمن آمریکائیها).
مصیبت شب اولی همچنان گریبانگیر بود، و «خودنمائی»های مهوع و ژست گرفتنهای آبدوغخیاری «مدرن» برای همدیگر و قر و قمبیله رفتنها و بعد «رانهای زیر مینیژوپ» که فیالواقع برای جماعتی دیدنیتر از «تابلو»ها مینمود (ظاهراً در همان چند ساعت).
در سالن نمایشگاه ابتکار جالبی زده بودند بابت قهوهخانه و دم دستگاه آنچنانی و بعد «نقال» که اکثراً بحرفش گوش نمیدادند. و او زور بیخود میزد که این حضرات اهلش نبودند که بماند…
تابلوها بعضاً کهنه بود و چندتائی تازه… و آنها که بهتر مینمودند، چندتائی بود از وقایع عاشورا با زمینهای از یک رنگ زرد غمانگیز. گله بگله. پیجوئی حوادث از اول تا آخر و چه پرمعنی وقتی جماعت دنبال مسلم بن عقیلند و دست یاری برای درهم کوبیدن ظلم… و طرف سر بسجده میگذارد، همه جماعت فراری و «مسلم» انگشت بدهان در حکایت این مردم.
بمناسبت این نمایشگاه دفترچهای هم حاوی تابلوها با مقدمهای از نویسنده و منتقد هنری «کریم امامی» بدستمان دادند که برای آگاهی بیشتر قسمتهائی از آن را نقل میکنیم و امیدواریم که سایر کسانی که کلکسیونی دارند ـ به امانت ـ چنین ضیافت بدیعی را برای چشمها، فراهم آورند. «پ»
- «نقاشی عامیانه» عنوان دیگری است مناسب این نوع آثار. اما حیطه زمانی و مکانی این عنوان بناچار وسیعتر از محدودهی «تابلوهائی است به قطع نسبتاًبزرگ که سه قرن اخیر و مخصوصاًدر دوران قاجار برای نمایش در قهوهخانهها و پاتوقها ترسیم میشد و اغلب پرهیجانترین صحنهی وقایع معروف مذهبی و حماسی را مجسم میکرد. «اینجور پردهها قسمتی از قلمرو «نقاشی عامیانه» را پر میکنند و نه همهی آن را بنابراین فعلاً میگوئیم «نقاشی قهوهخانه».
- به گمان من نقاشی کهن ایران به جای آنکه کاملاًعینی باشد به وضع خاصی ذهنی است ـ و نه چندان متأثر از ذهنیات شخصی نقاش به شیوهی «درون بینی» مرسوم امروز بلکه بیشتر متأثر از یک سلسله الگوهای
«ذهنی عینی» ملی در جهت کمال مطلوب. - امروز که ما از دههی هفتم قرن بیستم به پردههای این نمایشگاه مینگریم فاصلهای عظیم بین آزادی و نوجوئی هنرمند امروز و قید و بندهای نقاشان قهوهخانه میبینیم. فاصله زیاد مینماید ولی فاصلهی زمانی واقعاًزیاد نیست ـ بیشتر پردهها حتی پنجاه ساله هم نیستند. آنچه این فاصله را چند برابر میکند پیوستگی پردهها به سنن کهنی است که امروز در هنگامهی تجدد ایران تدریجاً به بایگانی راکد سپرده میشوند. …
۰ دیدگاه
هنوز بررسیای ثبت نشده است.