پیتر بروگل رقص دهقانی pieter bruegele-1567

درباره‌ی زندگی ساده و زندگی سخت / مجید اخگر

معرفی مقاله:

مجید اخگر در این مقاله به شباهتی که میان آثار گوناگون از جمله ارباب حلقه و هم‌خانوادگی آن با نقاشی‌های بروگل پرداخته است. سپس به تحلیل نقاشی‌های پیتر بروگل و شباهتی که با رمان سبكی تحمل‌ناپذیر هستی اثر میلان کوندرا داشته، می‌پردازد. به اعتقاد او این فهرست را می‌توان ادامه داد، و مثلاً‌ از طریق باختین به رابله رسید. از او به بسیاری از فیلم‌های درخشان پازولینی (كه آثارش در دوره‌ی اوج مدرنیسم در سینمای اروپا حكایت از چیز دیگری داشتند). به فیگور دلقك در سنت ادبیات نمایشی، و در شكسپیر، به عنوان درهم‌ریزنده‌ی مرزها و تقسیم‌بندی‌ها و مقولات. به زوج و كودكِ ابتدای مهر هفتم برگمان و نسبت آن‌ها با جدیت و سنگینی بازی شطرنج شوالیه با شخصیت مرگ. به هجوم دسته‌ی گدایان به درون خانه‌ی بی‌سرور مانده‌ی فیلم ویریدیانا و پامال شدن زیبایی‌ها و تجاوز به ویریدیانا از سوی آن‌ها؛ و الی آخر.

این پراكندگی و تنوع حكایت از مضمونی دارد كه برای بشر اهمیتی حیاتی داشته و به همین خاطر در تمام طول تاریخ به اشكال مختلف بروز كرده است. در واقع، به زبان سقراطی/افلاطونی، می‌توان گفت كه صحبت بر سر نسبت میان زیستن زندگی و بازاندیشیدن آن است. اما اگر زهد و خشك‌دماغی سقراط در نفی زندگی محسوس، یا بی‌واسطگی ناب هابیت‌ها در غرقه‌شدن در این زندگی را نداشته باشیم، نمی‌توانیم به ‌سادگی پاسخ روشنی برای این پرسش پیدا كنیم. زیرا اگر زندگی‌ای كه باز‌اندیشیده نشود ارزش زیستن ندارد، زندگی‌ای كه به‌تمامی تحت سایه‌ی سنگین باز‌اندیشی زیسته می‌شود نیز دیگر رنگی از «زندگی» ندارد.

بخشی از متن:

در بسیاری از آثار او در واقع این زندگی ساده در بستر داستانی از كتاب مقدس، منازعات مذهبی كاتولیك‌ها و پروتستان‌ها، امثال و حِكَمِ فلاندری، و در یك كلام در فضای اخلاقی قرون‌ وسطایی جای می‌گیرد.

در ابتدای قسمت اول فیلم ارباب حلقه‌ها، بعد از معرفی مقدماتی ماجرای حلقه‌ها تا زمانی كه حلقه‌ی اصلی به دست هابیتی به نام بیلبو بگینز می‌افتد، داستان اصلی با معرفی جهان هابیت‌ها در «سرزمین میانه» آغاز می‌شود: مردمانی ساده و كوتاه‌قد كه به صورت نوعی جماعت اندام‌وار زندگی خود را از سر می‌گذرانند. هابیت‌ها از خرد و هوش و دلاوری و شجاعت بهره‌ی خاصی نبرده‌اند، و زندگی را به همان چیزی می‌شناسند كه طبیعت در سطوح اولیه به آنها ارزانی كرده است: بزرگ‌ترین لذت و مهارت آنها در خوردن انواع خوراكی‌ها و ساخت آبجو و چاق‌كردن چپق‌هایی است كه در طول فیلم هیچ‌گاه از لب آنها جدا نمی‌شود و گویی كل فضای قصه به‌تدریج از میان دود و غبار آنها شكل می‌گیرد.

از همان نخستین نماهایی كه از جهان هابیت‌ها می‌بینیم، آن را جهانی آشنا می‌یابیم، و با كمی دقت به‌‌روشنی می‌توانیم هم‌خانوادگی آن را با جهان تصویری نقاشی چون پیتر بروگل دریابیم: همان آدم‌های كوتاه‌قد با صورت‌های گرد و گونه‌های پهن و چشمان ساده كه در كنار هم شكلی از زندگی سراسر جمعی و درهم‌تنیده را پیش روی ما می‌گذارند. این هم‌خانوادگی از سطح مؤلفه‌های عینی و به‌اصطلاح شمایل‌‌شناختی فراتر می‌رود و به همان مضامینی راه می‌برد كه در بالا به پاره‌ای از آنها اشاره كردیم. جهان نقاشی‌های پیتر بروگل نیز در اساس چنین خصلتی دارد، ‌حتی زمانی كه خود نقاش موضعی كنایی، اخلاقی یا استهزاء‌آمیز نسبت بدان اتخاذ كرده است.

از سوی دیگر، این نوع زندگی گرمِ به‌تمامی زیسته ‌شده یكی از فانتزی‌های ضروری اعضای جامعه‌ای است كه زندگی آنها به‌واسطه‌ی تفرّد و تقسیم و تفكیك كارها و امور به معنای عام كلمه، سادگی خود را از دست داده و پیچیده یا «سخت» شده است: فانتزی گرمی روابط، درآمیختگی ‌بی‌حدوحصر و از میان برداشته شدن مرزها و سدها. هركس كه ــ به اجبار یا به عنوان شرایطی تفریحی و علی‌حده نسبت به زندگی معمول ــ تجربه‌ی چند روز قرار گرفتن در كنار جمعی از آدم‌ها و زندگی جمعی با آن‌ها را از سر گذرانده باشد …

سبد خرید ۰ محصول