معرفی مقاله:
مسیریابی (wayfinding) اصطلاحی است که از آن برای توصیف عمل پیمودن بدون اضطراب و موفقیتآمیز یک مسیر یا فضا از یک نقطه به نقطهای دیگر و با استفاده از اطلاعات مربوط به تعیین محل فعلی، مقصد و مسیر رسیدن به آن مقصد استفاده میشود. مسیریابی مفهومی است قدیمی و مستلزم جهتگیری فضایی، نقشهپردازی شناختی (cognitive mapping)، اجرا و گرفتن تصمیم و پردازش اطلاعات. شخص بدون این اجزاء بهراحتی نمیتواند محیطی را بپیماید، و این امر اغلب باعث اضطراب و بیقراری غیرضروری و گاهی اوقات موجب وحشت میشود. بسیاری از حوزههای تخصصی خواسته یا ناخواسته مسیریابی را تحت تأثیر قرار میدهند، اگرچه همه حوزههای درگیر نسبت به اهمیت مسیریابی و نقش خود در فرآیند طراحی آگاه نبوده و به پدید آمدن سیستمهای مسیریابی ناکارآمدی منجر میشوند. مسیریابی رشتهای است مختص به خود، اما تمام کالجها و دانشگاهها به چنین باوری نرسیدهاند و نتیجتاً به پرورش دانشجو در این زمینه نمیپردازند.
این مقاله به بررسی تاریخچه، روشها و استراتژیها، اهمیت و مشکلات موجود مسیریابی میپردازد. مقالة حاضر به بررسی تخصصهایی میپردازد که بر مسیریابی و مسیریابی در فضای آکادمیک تأثیر میگذارد. هدف این مقاله ایجاد آگاهسازی در این زمینه است که مسیریابی باید بهطور جمعی در تمام حوزههایی که آن را تحت تأثیر قرار میدهد، آموزش داده شده و به اجرا درآید.
چند بار اتفاق افتاده که باید به جلسه مهمی بروید اما در محلهای ناآشنا یا حتی در خود ساختمان سردرگم شدهاید؟ احتمالاً نگران شدهاید که مبادا دیر برسید. شاید از خود پرسیده باشید که چرا پیدا کردن مسیر اینقدر دشوار است، حتی با اینکه تابلوهای راهنما درست در مقابل چشمانتان است. این همان وضعیتی است که اغلب اوقات با آن مواجه شدهایم؛ از تابلوهای راهنما تبعیت کردهایم، اما باز هم متوجه سرنخهای مهم مربوط به پیمودن مسیر نشدهایم؛ شدیداً دچار اضطراب شده و از دست خود و همچنین فضایی که در حال پیمودن آن بودهایم آزردهخاطر شدهایم.
بیش از چهل سال است که از اصطلاح مسیریابی برای توصیف عمل پیمودن بدون اضطراب و موفقیتآمیز یک مسیر یا فضا از یک نقطه به نقطهای دیگر و با استفاده از اطلاعات مربوط به تعیین محل فعلی، مقصد و مسیر رسیدن به آن مقصد استفاده شده است. اگرچه مسیریابی اصطلاح جدیدی است، اما خود این مفهوم، مفهومی است قدیمی و مستلزم جهتگیری فضایی، نقشهپردازی شناختی، اجرا و گرفتن تصمیم و پردازش اطلاعات. شخص بدون این اجزاء نمیتواند به تنهایی محیطی را بپیماید و اغلب اوقات همین امر باعث استرس و اضطراب غیرضروری و گاهی اوقات وحشت میشود. وارد شدن عناصر ثانویه ساخت دست انسان در محیطهای طبیعی پیمودن آن را به مراتب دشوارتر کرده است. با این اوصاف مسئولیت طراحی سیستمهای کمک به پیمودن مسیر به عهده کیست؟ در گذشته در این زمینه تنها به طراحان گرافیک متکی بودیم، اما امروزه حوزههای بسیاری در طراحی سیستمهای مسیریابی نقش ایفا میکنند. این حوزهها عبارتند از طراحی گرافیک محیطی، معماری، معماری منظر و طراحی شهری. برخی از این حوزهها از تأثیر خود بر مسیریابی آگاهند در حالی که حوزههای دیگر نه و هیچ حوزة طراحی ادعا نمیکند که مسیریابی تماماً قلمروی اختصاصی آن است. در این مقاله ابتدا به تاریخ، روشها و استراتژیها، اهمیت و مشکلات مسیریابی نگاهی عمیق خواهم انداخت. سپس توجه خود را به حرفههایی معطوف میکنم که بر مسیریابی و مسیریابی در فضای آکادمیک تأثیر میگذارند.
اصطلاح جهتگیری فضایی(Spatial orientation) نیز همانند اصطلاح مسیریابی در ادبیات عصبروانشناسی (Neuropsychology) بیش از یک قرن پیش ظاهر شد. جهتگیری فضایی به توانایی فرد برای تعیین مکان خود در فضا و تعیین اینکه چگونه به مقصد برسد اشاره دارد. بخش اول این تعریف ـ یعنی توانایی تعیین مکان خود در فضا ـ از حیث ماهیت ایستا بوده و بر بازنمودهای ذهنی یا نقشهپردازی شناختی تأکید دارد. بخش دوم ـ یعنی توانایی تعیین چگونگی رسیدن به مقصد ـ پویا بوده و بر اعمال یا رفتار فرد تأکید دارد. اگر فردی از هر دو بخش محروم شود، دچار احساس گم شدن یا سردرگمی میشود.