بخشی از مقاله:
تفاوت بین آنچه که هنرمند در هنگام تهیهی عکس میبیند و آنچه که در نهایت خلق میشود، میتواند زیاد باشد. هنرمند امروزین این امکان را دارد که با انعطافپذیری بالا، در خلق اثر نهایی دخیل باشد. این انقطاع فکری بین تصور و تفکر اولیه و اثر نهایی خود میتواند هنرمند امروزین را به دام بیندازد. راه حل برونرفت از این دام، وسیعتر نمودن تفکر و پیشتصور اولیه است. آنقدر که بتواند اثر نهایی را مجسم نماید. هنرمند باید بتواند و میتواند که چنان تصور دقیقی از اثر نهایی داشته باشد چرا که این مسئله را در گذشته نیز به نوعی تجربه کرده است. عکاسی سیاه و سفید در گذشته، هنرمند را در وادی مشابهی سیر میداده است. آنجا نیز بایستی یک تصور از اثر نهایی در هنگام خلق اثر داشت. این که چه گونه چیدمانی برای عناصر انتخاب کند که در توافقی بینظیر با ویژگیهای بیبدیل عکس سیاه و سفید باشد، یک اصل اساسی بود. و بدون آن، اثری قابل اعتنا خلق نمیشد. همانطور که آنجا چنین تصور دقیقی از سرانجام کار میتوانست وجود داشته باشد، در عصر حاضر و زمانهی فایل و نرمافزار نیز میتوان چنین امکانی را متصور شد که اگر پیشتصور و تفکر اولیه هنرمند، اثر نهایی را در ذهنش پدیدار کند، تمام مراحل بعدی عکاسی، از تهیهی عکس خام گرفته تا ورزدادنش در نرمافزارهای مبدل فایل خام، همگی سیری منطقی را طی خواهند کرد و با این روش میتوان بر آن انقطاعهای فکری و آن موجهای احساسی که هر یک میتواند دامی برای انحراف باشد، غلبه کرد.
سانتاگ در مورد ارتباط واقعیت و عکس عقیده داشت که عکس، تنها یک تصویر نیست. بلکه بازنمایی و ترجمانی از واقعیت است. عکس میتواند باعث بسط سوژه گردد و در این جنبه با واقعیت متشابه است.
در دنیای امروزین عکاسی، این ارتباط واقعیت ـ عکس شاید در برخی جنبهها دچار تغییر شده باشد. یکی از این جنبهها، نسخههای متعدد از عکس است. هر چند این مسئله منحصر به عکاسی امروزین نیست اما تهیهی آن راحتتر شده است. به سادگی میتوان چندین نسخة مختلف از یک عکس تهیه کرد: یکی رنگی، یکی سیاه و سفید، یکی با تُن قهوهای مشابه عکس های قدیمی و…
این نسخهها تمام آن ارتباط واقعیت ـ عکس را تغییر میدهند. وقتی که بیننده در مقابل چند نسخه از یک عکس قرار میگیرد، آن را با کدام واقعیت تطبیق دهد؟ قرار دادن یک عکس رنگی با جزئیات فراوان در کنار یک عکس با تُن قهوهای و غیرواضح، بیننده را به کدام واقعیت مرتبط مینماید؟ شاید بتوان گفت که تهیهی نسخههای متعدد از یک عکس تجربهی استحصال واقعیت را برای شخص از بین می برد. چرا که این تجربه وابسته است به تفسیر شخصی هر فرد از یک عکس و این تفسیرها وقتی در اثر برخورد با نسخ متفاوت، چندگانه باشند، تعارض حاصله، این تجربهی شخصی را به مقصد نخواهد رساند.
فنآوریهای جدید عکاسی باعث تغییر در این اصل اساسی نیز گشتهاند. دیگر ممکن است یک عکس، حاصل یک لحظه از واقعیت نباشد. هنوز عکس است و نمیتوان به آن تصویر متحرک گفت اما این عکس میتواند حاصل ترکیب چند برش از واقعیت باشد. نرمافزارهای جدید میتوانند چندین فریم، از دو فریم تا صدها فریم را با یکدیگر ترکیب کنند و یک عکس بسازند. به عنوان نمونه میتوان از ترکیب صدها فریم عکس ستارگان شب، عکسی ساخت که حرکت کاذب ستارگان را به صورت خطوط متحدالمرکز در آسمان نشان میدهند. و یا میتوان برای عکاسی از بناهای تاریخی که محل عبور و مرور گردشگران است، از ترکیب ده ها عکس با نرمافزار عکسی ساخت که در آن، فقط بنای تاریخی قابل مشاهده باشد و خبری از گردشگران نباشد.