ثمیلا امیرابراهیمی در این مقاله به موضوع عکس خانوداگی با اشاره به آثار نفیسه ریاحی میپردازد. استفاده از عکسهای کودکی و خانوادگی در سالهای اخیر به موضوع رایجی در هنر معاصر جهان تبدیل شده است. اهمیت یافتن عکسها و اسناد شخصی در هنر امروز تنها به سبب دسترسی همگانی به دوربینهای دیجیتال نیست. هرچند این عاملِ فنی کاربرد عکسهای خانوادگی را در هنرهای تجسمی آسانتر و شدیدتر کرده است. اما مهمتر از آن میل روزافزون هنرمندان عکاس و نقاش برای وصل شدن به ریشههای خانوادگی و تاریخی خود و بازآفرینی هویتی تازه و شخصی است. آنها میکوشند به کمک عکس خانوادگی تاریخ و فرهنگ گذشتهی دور و نزدیک را بازسازی کنند. «واقعیتهای» حقیقی و مستند را در کنار خیالورزیهای هنری قرار دهند. این خاطرات گاه یادآور دورهی شاد و بیخیال کودکی و گاه رد پای زخمهای روحی فردی و اجتماعی است.
نزدیک به بیست سال از مرگ نفیسه ریاحی، نقاش، مجسمهساز و یکی از نخستین انیماتورهای برجستهی ایران گذشته. هنوز بسیاری از آثار او نادیده و ناشناخته مانده است. از جمله این آثار تعدادی از نقاشیهای سالهای آخر زندگی اوست. این نقاشیها به مجموعه کارهای عکسپایهی او تعلق دارد که از موفقترین کارهای او بود. ریاحی در بعضی از این نقاشیها از عکسهای خانوادگی خود استفاده میکند تا یادها و قصههای فراموششدهی زندگی خود و بستگانش را به تصویر کشد. در این متن به چند اثر مهم او در این رابطه پرداخته شده است تا ویژگی«فتورئالیسم» او را در قیاس با همین نوع نقاشی در سالهای اخیر بررسی شود. در باب این موضوع میتوانید به مقاله «عاشق تنوع بیکران زندگی»، نگاهی داشته باشید.
بخشی از متن:
نزدیک به بیست سال پس از مرگ نفیسه ریاحی میگذرد. هنوز بسیاری از آثار او نادیده و ناشناخته مانده است. از جمله این آثار تعدادی از نقاشیهای سالهای آخر زندگی اوست. آثاری که هرگز در ایران به نمایش در نیامده است. این نقاشیها به مجموعه کارهای عکسپایهی او تعلق دارد که از موفقترین کارهای او بود. ریاحی در بعضی از این نقاشیها از عکس خانوادگی خود استفاده میکند تا یادها و قصههای فراموششدهی زندگی خود و بستگانش را به تصویر کشد. در بعضی دیگر، با شکار عکسهایی از آلبومهای خانوادگی دوستانش، موقعیت و ماجرای نهفته در پس صحنهای عادی از زندگی را با مهارت و تخیل خود برجسته و تماشایی میکند. …