معرفی مقاله:
مقالهی «گرافیک دیزاین: هنر زیبا یا علم اجتماعی؟» نوشتهی خورخه فراسکارا است. محمدرضا فرزاد آن را به فارسی برگردانده است. گرافیک دیزاین امروز دیگر از چنان عمر دیرپایی برخوردار است که میتوان نقش آن را در جامعه به آسانی مورد بررسی و شناخت قرار داد. هر چند، گرافیک دیزاین در روندی تدریجی در تلاشهایی پراکنده در بسط و توسعهی گونههای فرعی خود چون پستر یا کتاب بوده.
لیکن بدون پیریزی دستگاه نظری موجود در حوزهی ادبیات یا دیالوگ جاری در حوزهی معماری، به کنشی آگاهانه بدل شده است.
.
بخشی از مقاله:
یکی از جنبههای گرافیک دیزاین که بحثهای بسیاری را به خود اختصاص داده، سبک بصری آن است. ولی مقولهی سبک، ضعفها و نواقص چندی دارد:
-در متن بافت زیباشناسی اثر بر اهمیت ساختار بصری بیش از حد تاکید میکند.
-مسئلهی تناسب موضوعی را از نظر دور میدارد.
-برخی حوزههای گرافیک دیزاین علائم عمومی، برگهها، جداول زمانی، نقشهها و مواد آموزشی را به حال خود رها میکند.
-اهمیت ایدهها را در فرایند ارتباطی نادیده میانگارند، و میان آفرینش بصری و پردازش بصری تفاوتی قائل نمیشوند.
-از پرداخت به مسائل اجرایی و عملکردی مرتبط با ادراک بصری اجتناب میورزد.
-از مسائل مرتبط با تاثیری که ارتباط گرافیکی بر مفاهیم و نگرشهای عموم مخاطبان دارد، جشم میپوشد.
این نواقص به بروز چند کژتابی معنایی انجامیده، که بارزترین آن را ستایش تایپوگرافی آوانگارد مدرن رقم زده است. واقعا کی ستایش “ال لیسیتسکی” ادامه خواهد یافت؟!