معرفی مقاله:
یکی از شاخههای گرافیک دیزاین که به شدت در ایران از نظر مفهوم و حوزهی تخصصی فعالیت دارای مرزهای مخدوش بوده و با بدفهمیهای بسیاری همراه شده است، گرافیک دیزاین محیطی میباشد. در این نوشتار، تلاش شده تا تعریفی از گرافیک دیزاین محیطی ارائه گشته و مرز میان این رشتهی تخصصی با دیگر رشتهها مشخص شود. برای فراهم ساختن زمینهی این بحث، بهطور گذرا آغاز شکلگیری این رشته و فهمی که بهطور ابتدایی از آن وجود داشته و تغییراتی که در طی زمان در آن صورت گرفته، مرور شده است. سپس، نظرات و رویکردهای موجود مطرح گشته و نقاط اشتراک و افتراق تعاریف، مورد بحث قرار گرفته است.
بهطور کلی میتوان گفت که گرافیکهای محیطی جنبههای بصری راهیابی را با استفاده از دیزاین اطلاعات برای تبادل هویت برند یا برای شکلدهی حسی از مکان فراهم میآورند. این گرافیكها برای آگاه کردن (علائم راهیابی)، قانع نمودن (فروشگاههای خردهفروشی)، آموزش (موزهها)، سرگرمی (مراکز تفریحی و استودیومها) مورد استفاده قرار میگیرند.
.
بخشی از مقاله:
تعاریف و مرزبندیها به چه کار میآیند و روشن نبودن مرزها در یک رشتهی آکادمیک یا حرفهای چه مسائلی را به دنبال دارد؟ شاید تکراری باشد که بگویم گرافیک دیزاین در کشور ما، ایران، با بدفهمیهای بسیاری همراه است و فاجعه آنجاست که این بدفهمیها در سیستم آموزشی نیز رخنه کرده و آموزشهای بعضاً غلطی را به دنبال داشته که از این رشته آن ساخته است که هست؛ رشتهای آکادمیک با هزاران دانشجو، بدون حتی یک کتاب درسی دانشگاهی معتبر و بدون پشتوانهی ادبیات نوشتاری کافی. این بدفهمی و تعاریف و مرزبندیهای مخدوش طبیعتاً در همهی شاخههای این رشته نفوذ کرده و در نظام دانشگاهیای که تبدیل به کارخانهی تولید انبوه گرافیک دیزاینرهایی میشود که بازار واقعی کار برای آنها وجود ندارد، افرادی را با آموزشهای کهنه و مخدوش تربیت میکندکه به دلیل عدم وجود زمینهی کار تخصصی، دوباره وارد نظام آموزشی (چه دانشگاهی و چه ماقبل آن) شده و این آموزشهای غلط را حتی با کیفیتی نازلتر به نسل بعدی منتقل میکنند.
در فضای حرفهای نیز وضعیت بهتر از این نیست. ما در این فضا با انبوهی گرافیک دیزاینر روبهرو هستیم که با آموزشهای بعضاً غلط یا قدیمی تربیت شده و از آنجا که روحیهی تحقیق و جستوجو و مطالعه نیز در بین آنان ضعیف است، خود به دنبال کسب اطلاعات صحیح و دانش این رشته نیستند. بهطور سنتی، این مفهوم که گرافیک دیزاینر نیاز به پژوهش و پیگیری مباحث نظری ندارد و باید بتواند کار کند یا به اصطلاح “دست قوی” داشته باشد، باعث شده که رویکرد گرافیک دیزاینرهای ما بیشتر از آن که رویکردی مبتنی بر حل مسالهی دیزاین باشد، رویکردی است شکلگرایانه و یا بهاصطلاح فرمالیستی. چنین رویکردی باعث میشود که دستاندرکاران گرافیک دیزاین در ایران، بعضاً کماطلاع و صرفاً مقلد باقی بمانند. البته سخن در این وادی بسیار است و جای آن در این نوشتار نیست.
یکی از شاخههای گرافیک دیزاین که به شدت در ایران از نظر مفهوم و حوزهی تخصصی فعالیت دارای مرزهای مخدوش است، گرافیک دیزاین محیطی میباشد. اگر تا کنون در یک کلاس آموزشی تحت این عنوان شرکت کرده باشید، به احتمال زیاد با درخواست انجام پروژههایی با موضوع تبلیغات محیطی یعنی دیزاین بیلبرد، و یا نقاشی دیواری و گرافیتی به عنوان تزئین محیط و یا ساخت احجامی که در محیط برای زیباسازی قرار میگیرند، روبهرو شدهاید. در واقع در این کلاسها، هر چه به نوعی در محیط قرار میگیرد، درحیطهی گرافیک دیزاین محیطی معرفی میشود. حتی در برنامهی درسی مکتوب دانشگاهی نیز این خلط مبحث به چشم میخورد. برای مثال، در برنامهی درسی مقطع کارشناسی ارشد ارتباطتصویری که در سال ۹۲ بازنگری شده و به تصویب شورای برنامهریزی آموزش عالی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری رسیده است، کارگاه ارتباط تصویری تخصصی ۳ که از جمله دروس الزامی میباشد، به گرافیک محیطی اختصاص داده شده است. این کارگاه، ۴ واحد درسی محسوب شده و تحت سرفصل و برنامه این درس آمده است: “هدف درس: آشنایی با گرافیک محیطی در فضاهای باز OUTDOOR و فضاهای سربسته INDOOR و نیز تبلیغات محیطی که شاخهی گسترده و وسیعی از گرافیک محیطی است و علائم، طرحها، حجمها و حروف و نوشتههایی که در محیط بهکار میروند و انجام کار عملی در این موارد” (۲۵). ولی آیا طرح این پروژهها، در قالب گرافیک دیزاین محیطی صحیح است؟ آیا واقعاًتبلیغات محیطی “یک شاخهی گسترده” از گرافیک دیزاین محیطی است؟ آیا هر گرافیک، تصویر و اثری که در محیط مطرح میشود، در حیطهی گرافیک دیزاین محیطی قرار میگیرد؟ اینها سوالاتی هستند که من در این نوشتار در پی پاسخگویی به آنها خواهم بود.