معرفی مقاله:
این مقاله چند سال پیش توسط کیوان دوستخواه و برای تدریس در یک کلاس دانشگاهی ترجمه شد. از آن موقع تا بحال هیچ خبری از او نیست (یا من ندارم)، هیچی. علاقهای به کار فرهنگی به شکل مطبوعاتی و کتاب و انتشار ترجمههایش نداشت. اما این مقاله باید چاپ میشد. پس تصمیم گرفتم ترجمه مجددی از آن بکنم. معترفم که ترجمه او همچون راهنمایی در برابرم بود و پا به پای آن پیش میرفتم. این کار دو دلیل داشت: یکی سنگینی مفهوم و نثر مقاله و اعتمادم به ترجمه او، و دوم تفاوتی که بواسطه سنگینی مقاله، میان ترجمه او و ترجمه حاضر بوجود میآمد. هرچند میان این دو ترجمه، تفاوتهایی در نثر و انتقال مفاهیم وجود دارد، اما اصلاً احساس نمیکنم که این ترجمه، کار من و مال من است، جز نامم… هر کجا هست، هستیاش شاد.
.
بخشی از مقاله:
یکی از اساسیترین پرسشهای فلسفی در حال حاضر، چیستی و ماهیت زمان حال [the present] است، که باید به آن پاسخ داد. دقیقاً در چهارچوب همین پرسش میتوانیم موقعیتِ کثرتِ تولیدِ هنریِ معاصر را مشخص کنیم. کثرتِ مذکور در زمان حال روی میدهد. حتی در اینجا باید تمایزی قائل شد میان آنچه در زمان حال تولید میشود و تمامی آن چیزهایی که باید تفسیر کنیم. کثرتباوری به هر دویِ این قلمروها، هجوم میبرد، حتی اگر تعریفشان نکند. با این حال وجود کثرتباوری همیشه نوعی «ریسک و مخاطره» به حساب آمده است. در حقیقت تاریخ فلسفه، تلاشی بوده برای خلاصی از همین ریسک و مخاطره؛ تلاشی در جهت سرکوبی نیروی مخرب آن.
لیکن فقط تاریخ فلسفه درگیر چنین چیزی نیست. از این گذشته به جرأت میتوان گفت که اکثریت علوم انسانی نیز کوشیدهاند که این تفاوتی را که کلیت را تهدید میکند، طرد نمایند و بنابر این تا حدی هم توسط همین امر، جهتگیری شدهاند. این کوشش یا به شکل طرد و انکار عیان میشود یا با تقلیلی عالمانه و پیچیدهتر، امر متفاوت [the different] را به صورت امر همسان [the same] درمیآورد. پیامد مشخص چنین چیزی، محو کردنِ خصلتِ تفاوت است. اینها موضوعات پیچیدهای هستند و باید حواسمان کاملاً جمع باشد.
هر تلاشی که درصدد تحددی یا تعریف ماهیت زمان حال برآید حتماً باید تلویحاً یا آشکارا، معیاری را عرضه کند تا بتوان چنین اعمالی را براساس آن توجیه و مستدل کرد. توصیف و تعریف ظاهراً محتاج مشروعیتاند. معضلی که شاخصه و گریبانگیر زمان حال است، همان بحران مشروعیت است. …