مهرداد اسکویی در این گفتوگو با دکتر قاسم صافی، مکالمهای پیرامون کارتپستالهای ایرانی داشته است. دکتر قاسم صافی، استاد زبان و ادبیات فارسی و علم اطلاعات و دانششناسی، نخستین فردی است که پژوهشهایی در زمینه کارتپستالهای تاریخی ایران انجام داده است. وی در سال ۱۳۲۷ شمسی در گلپایگان متولد شد، در سال ۱۳۵۵ به عنوان مدرس زبان و ادبیات فارسی و علوم کتابداری در دانشگاه تهران به تدریس اشتغال ورزید و همزمان به پیشنهاد استاد ایرج افشار با کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد همکاری نمود. در بخش نسخ خطی، منابع و مراجع و سردبیری نشریهی علمی کتابداری و جز آن فعالیت کرد و نخستین مجموعه در حوزه کارتپستالهای تاریخی ایران (برگرفته از مجموعه کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران) را در سال ۱۳۶۸ توسط مؤسسه فرهنگی گسترش هنر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به چاپ رساند. از او تاکنون بیش از سی عنوان کتاب و دهها مقاله علمی در زمینههای مختلف به منتشر شده است که تعدادی از آنها به حوزههای عکسهای قدیمی و کارتپستالهای تاریخی ایران اختصاص دارد.
بخشی از گفتوگو:
آقای صافی، چطور شد که به تدوین كارتپستالهای تاریخی و پژوهش پیرامون آن علاقهمند شدید؟
بسیار اتفاقی. در واقع من سالهای متمادی بر روی عكسهای قدیمی و تاریخی ایران كار میكردم.
از چه زمانی؟
از حدود سی و شش سال پیش که مشاور كتابخانه مركزی و مركز اسناد دانشگاه تهران بودم و مسئولیت اداره سمعی و بصری و خدمات فرهنگی و مطالعات نسخ خطی و ایرانشناسی بر عهدهام بود. در فراغتهایی كه به دست میآوردم یا توجهاتی كه از لحاظ شغلی داشتم متوجه عكسها شدم. آن زمان مرحوم استاد ایرج افشار به سبب تعلقات خاطری كه خودشان به نشر علم و به خصوص دانش كتابداری و اسناد تاریخی داشتند ضمن مسئولیتهایی که بر عهدهام بود، شناسایی كتابهای مازاد بر مصرف دانشگاه تهران و سایر كتابخانههای تهران كه به كتابخانه مركزی فرستاده شده بود و تشخیص كتابهای ارزشمند و كتابهای نیازمند به صحافی و جز آن را به بنده محول کردند که حدود یک سال به تنهایی در طبقه زیرین كتابخانه مركزی بدان اهتمام میکردم و انباری از کتابهای روی هم انباشته را تفکیک نمودم که برای من در آشنایی با منابع مختلف در رشتههای گوناگون دانش بشری مغتنم بود. گاهی خود ایشان هم میآمدند و با من همكاری میكردند. استاد افشار به كتابها علاقه داشتند و گاهی كتابهای نفیسی هم بینشان بود که میخواستند شناسایی شود و آنچه كتابخانه مركزی فاقد آن است نگهداری و باقی به دانشكدهها و كتابخانههای عمومی هدیه گردد.
در همین زمان توجه شما به عكس و كارتپستال جلب شد؟
چند قطعهای عکس به طور پراکنده بین کتابها دیده میشد. بعدها اوائل انقلاب زمانی به من تكلیف شد كه روی بیست هزار عكس از مجموعه كاخ گلستان كه در زمان استاد افشار میكروفیلم شده بود كار كنم. یادداشتهایی توسط مرحوم استاد حسین محبوبی اردكانی برای عكسها تنظیم شده بود. از من خواسته شد آنها را با عكسها تطبیق دهم. مجدداً یادداشتها را خواندم و بعد از مقابله و تهیه و نگارش مقدمه و حواشی برای حروفچینی و چاپ آماده كردم و به آنها نظام كتابت دادم. البته برخی از القاب بلند و تکراری معمول دورههای قاجار و پهلوی که مانع چاپ میشد و اساساً کتاب را حجیم میکرد و غیرضروری مینمود کوتاه گردید و به نمونههای متعددی از تفصیل آن که ذیل عکسها آمده بود اکتفا شد. همزمان فهرستی از فیلم عکسها هم تهیه شد که هرکس بتواند از فیلم عکس مورد دلخواه، پرینت بگیرد. تدوین و چاپ این فهرست و عکسهای قدیمی که ذکر آن را خواهیم کرد و کارتپستالها با مرارتهای زیادی ناشی از تغییر مدیران مواجه میشد و توجیه كردن افراد مختلف برای انجام این كار، وقتگیر بود در واقع قصد من انتشار این كتابها در بیست جلد بود. همراه با انتخاب مجدد عكسها كه متناسب با فهرست باشد. نتیجه فعلی مطابق با سلیقه و كار من نیست. این تنها بخشی از كاری است كه صورت گرفته. مسئولین دانشگاه و چاپخانه درك نكردند كه چه زحماتی برای این كار كشیده شد و چگونه به ثمر آمده است.