معرفی مقاله:
در این مقاله سعی داریم نقدی داشته باشیم به نمایشگاه علی نصیر، نقاشی که مصور آشناها اما با قلمی ناآشنا و انتزاعیست.
میتوان گفت که جهان تصویری نصیر چندان جهانی «طبیعی» یا طبیعتمحور نیست. علاوه برا آن، پیداست که فیگور انسان (بر پسزمینهای شهری یا دست کم «ساختگی») را میتوان اصلی ترین دستمایهی کار و منبع الهام او دانست. اما به رغم اینها، جهان طبیعت در کار او جایگاه خاصی دارد: در میان طراحیهای اخیر او در گالری «اوُ»، چند طبیعت عمدتا سیاه و سفید دیده میشد که پیش از آن که دیگر آثار او را ببینم تصور میکردم که شاید استثنایی فرخنده بر قاعدهی دیگر آثار او باشند. اما بعد منظرههای بیشتری از او دیدم؛ یا آثاری که بر پسزمینهی طبیعت میگذرند. در حقیقت نصیر با طبیعت کار خاصی میکند؛ یعنی با زبان و بیانی که با بوطیقای معمول منظرهپردازی فاصلهی زیادی دارد. به سراغ طبیعت میرود و به تعبیری طبیعت و تصنع یا امر ارگانیک و غیرارگانیک را در تراز سبکی و موضوعی با هم میآمیزد. فضایی، میزانسنی، عناصری که پیرامون شخصیتها هستند یا شخصیتها لابلای آنها گام میزنند، ایستادهاند، یا کارهای دیگر میکنند ـ«همان تئاتر صامت»ی که شاهد آنیم ـشباهتهایی با طبیعت دارد، اما بخاطر تناظری که حس میکنیم این فضا با حالات انسانی دارد، یعنی با انسانهای درون کادر، بیشتر به صورت نوعی طبیعت درونی جلوهگر میشود. این نوعی طبیعت یا فضای ساختگی، «ادبی» و استعاری است، و البته نه از نوعی که ما را به سوی گذشته ـبه ادب و اساطیر و جز آن باز میگرداند، بلکه بیشتر نوعی فضا ـطبیعتِ ساختگیِ معطوف به زمان حال یا آینده استـ فضایی معاصر، نه «بیزمانیِ» طبیعت. نوعی «آلیس در سرزمین عجایبگاهِ» جدی و بزرگسالانه. و به همین خاطر میتوانیم این فضاها را معطوف به نوعی موقعیتِ «فیگوراتیو» یا استعاری بدانیم.