معرفی مقاله:
روئین پاکباز در مقالهی «دیالکتیک فضا و زمان» به رابطهی متقابل فضا و زمان از دیدگاه پیر فرانکاستل اندیشمند فرانسوی میپردازد. پیر فرانکاستل از نخستین کسانی است که رابطهی دیالکتیکی فضا و زمان را در بررسیهای تاریخی و جامعهشناختی هنر مطرح کرده است. مقاله با رویکرد کوبیستها به مسأله فضا آغاز میشود. تحولی که در تاریخ هنر نقطهی مهمی پس از رنسانس بود. زمان نیز همگام با فضا دیدگاه هنرمندان به هنر را به چالش میکشاند. پاکباز با دید جامعی که به تاریخ هنر دارد با تکیهی بر آرای فرانکاستل فضای تصویری هنرمندان از دوره رنسانس تا کوبیسم را مورد بررسی قرار میدهد. چه رویکردی به زمان و مکان، نقاشان عهد رنسانس را به نقاشیهای پریمیتیو دورهی مدرن رسانید؟
دید غیرپرسپکتیوی هنرمندان شباهتهایی به نقاشیهای اولیه بشر دارد. این بازگشت در تاریخ هنر چگونه قابل توجیه است؟ پاکباز در این مقاله به توضیح نظریات فرانکاستل در کتاب «نقاشی و جامعه» میپردازد. او به هنر به عنوان یک نظام معنادار اجتماعی که با دیگر بخشهای جامعه در ارتباط است نگاه میکند. هنرمندان از دورهی رنسانس تا کوبیسم چگونه در پیشبرد هنر خود از فضا و مکان بهره گرفتهاند و این مساله چه ارتباطی با جامعه دارد؟ پیر فرانکاستل به بررسی ساده یا توصیفی گذرا از یک فضای تصویری به فضای تصویری دیگر نمیپردازد. او با روشی که در تحلیل رابطهی بیان هنری و جامعهشناسی به کار میگیرد. علل رهاکردن یکی و رسیدن به نقطه دیگر را میکاود.
.
بخشی از مقاله:
مقارن با انتشار نظریهی جدید اینشتین و دیگر ریاضیدانان دربارهی مفاهیم فضا و زمان، هنرمندانی که کوبیست نام گرفتند در پی راهحل تازهای برای بازنمایی فضا بودند که خود را یکسره از سنت پرسپکتیو رها کنند. آنان میپنداشتند با کنارهمنهادن زوایای دید یا ازهمگشودن فرمها میتوانند فضایی منطبق با کشفیات علمی در نقاشی ابداع کنند. آنها احساس میکردند اگر بُعد «زمان» (یک ارزش) به نظام فضایی مقرر اضافه شود، تمامی کیفیات نقاشی ــ و نتیجتاً کل آن نظامــ دگرگون خواهد شد. دیری نگذشت که کوبیستها در عمل دریافتند تحقق این امر ناممکن است و راههای دیگری را جستوجو کردند، اما اصل تفکیکناپذیری فضا و زمان، نهفقط در فیزیک، در دیگر حوزههای دانش بشری، ازجمله علوم انسانی پذیرفته شد.
امروزه بحث «زمان» در بررسی تاریخی هنر مسئلهی «فضا» را نیز به ذهن متبادر میکند. تحقیق در خصوصیات هنر هر دورهی تاریخی ایجاب میکند دریابیم هنرمندان آن دوره از فضا چه تصوری داشتند و آن را چگونه بازنمایی میکردند.
پییر فرانکاستِل (۱۹۷۰ـ۱۹۰۰) از نخستین کسانی است که رابطهی دیالکتیکی فضاـ زمان را در بررسیهای تاریخی و جامعهشناختی هنر مطرح کرده است. دامنهی پژوهشهای او گسترده است و نقاشی و مجسمهسازی و معماری را از رنسانس تا مدرن دربرمیگیرد. از نظر فرانکاستِل، «هر اثر تصویری نهایتاً نهفقط مستلزم تلفیقی از ارزشهای زمانی و ارزشهای فضایی است، ادغام عناصر تثبیتشدهی مرتبط با تجربیات فردی و جمعی نیز هست. عناصر علائم تصویریــ فضایی یا زمانیــ وسیعاً در گنجینهی حافظهی جمعی جای میگیرند، همانند نشانههای زبان».
فرانکاستِل کار پژوهشیاش را در بخش مرمت معماری کاخ وِرسای فرانسه شروع (۱۹۲۵)، و رسالهی دکتری خود را دربارهی مجسمههای ورسای چاپ کرد (۱۹۳۰). همان زمان به ریاست انستیتو فرانسه در ورشو [لهستان] منصوب شد. در آنجا نظریههای ماتریالیستی تاریخ هنر را مطالعه کرد. به فرانسه بازگشت (۱۹۳۶) و همزمان با تدریس در دانشگاه استراسبورگ، تحقیق دربارهی تولید اجتماعی هنر را با تمرکز در زمینههای تاریخ سیاسی و مذهبی و علمی ادامه داد. کتاب امپرسیونیسم، سرچشمههای نقاشی مدرن از مونه تا گوگن (۱۹۳۷) حاصل کار او در این دوره بود. جهتگیری جامعهشناسانه موجب شد که به نظریهپردازی دربارهی فضا (فرهنگیـفیزیکی)، بهعنوان یک اصل سازماندهندهی هنر، روی آورد و تحولات آن را در گذر زمان نشان دهد.
.
برای دیدن تمام مقالات رویین پاکباز اینجا را کلیک کنید.
برای مطالعهی کتاب الکترونیک «رویین پاکباز در حرفه: هنرمند» در طاقچه اینجا را کلیک کنید.