پنجرهی بستهی حاضر (دیدن عکاسانه)، در امتداد مبحث پیشین (خوانش عکس) و البته با حرکتی رو به گذشته، ارائه دهندهی مقالاتی است که در تاریخ عکاسی، وجهی کلاسیک و معتبر یافتهاند. وجه اشتراک این مقالات، صبغه عکاسانهی آنهاست، یعنی گویی از منظر تجربه عکاسان نوشته شدهاند تا از منظر تفسیریِ مخاطبان. از این رو مقالات مذکور هرچند تحلیلیاند اما خود، بخشی از تاریخ و ساحت نظری عکاسیاند. اگر عکاسی به واسطه تجربه عکاسان، ظهور، بروز، تداوم و استقرار یافت، پس بر ماست که در مورد تجربهی دیدنِ عکاسانه (تجربه عکاس) حرمت و اهمیت حیاتی آن را نظارهگر باشیم.
.
آنچه در این جستار میخوانیم:
در این جستار با مقالات “عکاسانه دیدن” به قلم ادوارد وستون، “عکاسی و بتواره” نوشتهی کریستین متز و “چشم عکاس” به قلم جان سارکوفسکی، کوشیدهایم از منظر عکاسانه مفهوم “نگاه عکاسانه” و “دیدن عکاسانه” را بررسی کنیم.
در مقاله نخست، ادوارد وستون به طور خاص به مفهوم “نگاه عکاسانه” و چگونگی “دیدن عکاسانه” میپردازد. برای تحقق این موضوع ادوارد وستون ابتدا ماهیت بیانی عکاسی را بیان میکند. که در این میان، به ظور خلاصه نقبی هم به تاریخچهی عکاسی میزند.
در متن “عکاسی و بتواره”، متز ابتدا به تفاوتهای بنیادین میان عکاسی و سینما میپردازد. سپس متز میکوشد از تأثیرات مفهوم “بتواره” بر “دیدن عکاسانه” سخن گوید.
و در نهایت در مقالهی “چشم عکاس” سارکوفسکی ابتدا به مقولهی اختراع عکاسی و تاثیرات آن اشاره میکند. در ادامه نگارنده به تفصیل از نگاه عکاسانه سخن میگوید. وی برای بیان شفاف این موضوع به شرح برخی مفاهیم در عکاسی، مثل “کادر” و “زمان” در عکاسی اشاره میکند.