پرتره در عصر ثبت و ضبط دیجیتال آن / مهدی نصراله‌زاده

این مقاله نوشتاری است نسبتاً طولانی، با متنی منسجم و فشرده –و در فرازهایی بسیار دشوار- که با گستره‌ای از اصطلاحات فنی به بررسی مفهوم پرتره می‌پردازد و دگرگونی‌های بنیادین پرتره‌سازی در زمانه‌ی ابداع صفحات سیلیکونی و حافظه‌ی دیجیتال را شرح می‌دهد.

بخشی از متن

در جهانی که انقلاب دیجیتال به‌طور روزمره در حال تغییر آن است، «حافظه‌های مجازی و پرتابل» نقشی حیاتی دارند.حافظه‌های دیجیتال ظاهراً به ساده‌ترین، مستقیم‌ترین و مطمئن‌ترین شکل، امکان ثبت و ضبط، فراخوانی و پردازش همه‌گونه اطلاعات را فراهم می‌آورند. در همین ارتباط، صفحات سیلیکونی در حال اشغال جایگاهی هستند که در زمان‌های دورتر به پهنه‌های کاغذی و پارچه‌ای و پوستی و چوبی و سنگی اختصاص داشت. از آن مهم‌تر، در متن برخی از پیچیده‌ترین شاخه‌های علوم شناختی، این صفحات مرموز سیلیکونی رفته‌رفته در حال نشستن بر جای ایده‌های «سنتی»تر ذهن و زبان نیز هستند. رونق بازار مطالعات شناختی و تشبیه فراگیر مغز به سخت‌افزار و ذهن به مجموعه‌ی نرم‌افزارهای کامپیوتری یکی از اصلی‌ترین جلوه‌های تغییر بنیادینی است که در زمینه‌ی درک برخی از بغرنج‌ترین مفاهیم فلسفی (مانند سوژه، سوژگی، ذهن، زبان، هویت، آگاهی و خودآگاهی، حافظه، اراده و التفات و مانند آن) به وقوع پیوسته است. فیلسوف نوشتار، دریدا، صدها سال پس از اختراع زبان مکتوب سر برآورد. حال باید منتظر ماند و دید که با انقلاب دیجیتال چه تحولات دامنه‌داری در شیوه‌ی زیست انسان اتفاق خواهد افتاد و چه کسی درباره‌ی نسبت هستی دیجیتال با هستی غیردیجیتال، و امکان‌ها و مخاطرات هستی‌شناسانه‌ی تازه‌ای که از رهگذر این شیوه‌ی منحصربه‌فرد ثبت و ضبط لحظات و اطلاعات گشوده می‌شود، نظریه‌پردازی خواهد کرد. چه بسا هستی دیجیتال خود مصداق نقد عملی متافیزیک حضور و غلبه‌ی نهایی بر آن باشد. در چنین شرایطی، شاید بتوان دریدا را نیز مثل فوکو به فراموشی سپرد.

«یاد و فراموشی» خود یکی از مسائل اصلی هستی دیجیتال است. این شعار دوربین دیجیتال سونی که «زندگی دکمه‌ی بازگشت ندارد» سرشار از مضامین بغرنج فلسفی است و طنینی بس ماخولیایی دارد. هر لحظه‌ی زندگی پیشاپیش از دست رفته، مرده و بازگشت‌ناپذیر است. با ثبت و ضبط لحظه‌لحظه‌ی این زندگی ناپایدار بر روی حافظه‌های قدرتمند سیلیکونی و به مدد دوربین‌های تصویربرداری دیجیتال، به مقابله با هستی ناپایدار غیردیجیتال می‌روید و به‌ظاهر آن را شکست می‌دهید. سونی با نازل‌ترین قیمت چیزی را به شما می‌فروشد که هیچ کمتر از ماندگاری و جاودانگی نیست. اینچنین، رستاخیز و رستگاری به عادی‌ترین، و کم‌هزینه‌ترین، شکل در همین جهان اتفاق می‌افتد و تلاش برای ثبت و جاودانه کردن لحظات رفته‌رفته جایگزین زیستن خود آن لحظات می‌شود. اکنون با وجود وسایل ثبت و ضبط دیجیتالی که در اختیار همگان است، هر رویداد پیشاپیش به فرصتی برای تبدیل شدن زندگی به خاطره‌ای ابدی بر روی حافظه‌های دیجیتال تبدیل شده است. دوربین سونی پر از دکمه است: دکمه‌ی عقب‌گرد، دکمه‌ی جلورفت، دکمه‌ی سکون، دکمه‌ی دور تند، دکمه‌ی دور کند و مهم‌تر از همه دکمه‌ی ضبط. همه چیز با فشار دکمه‌ها صورت می‌گیرد (شعار کارخانه‌ی کداک هم برای دوربین‌هایش این بود: «شما فقط دکمه را بزنید؛ بقیه‌اش را ما انجام می‌دهیم»). حافظه‌ی دیجیتال از حیث دقت، قدرت، ایمنی، سادگی و دسترسی گوی سبقت را از همه‌ی حافظه‌های ارگانیک و غیرارگانیک قبلی ربوده است. ناممکن شدن ظاهری فراموشی موجب کمرنگ شدن نگرانی‌های فلسفی‌ـ اخلاقی‌ای شده است که از دیرباز نسبت به یادسپاری و زوال حافظه وجود داشته است. اکنون شرایط به گونه‌ای است که با توجه به وجود دکمه‌ها و اطمینان به کار کردن دستگاه، حتی فراموشی را نیز می‌توان به فراموشی سپرد.

شی‌یرِر وِست در کتاب خود، پرتره‌سازی، به روشن‌ترین شکل از «گرامی‌داشت و یادبود» به‌عنوان یکی از شش کارکرد اصلی پرتره‌ها سخن می‌گوید:

پرتره‌ها چه کارکردی زیبایی‌شناختی داشته باشند و چه کارکردهای زندگی‌نامه‌ای، مستندکننده، وكالتی [و سیاسی]، غالباً با گذشته، با حافظه و یاد، و، موسعاً، با مرگ در ارتباطند. پرتره‌ها تقریباً به‌طور جادویی زندگی افرادی را که مرده‌اند، یا جوانی افرادی را که پیر شده‌اند، حفظ می‌کنند… پرتره تا آنجا که به‌ظاهر مردگان را به زندگی برمی‌گرداند، یا گذشته را به حال می‌آورد، نوعاً همان نقشی را به انجام می‌رساند که سایر انواع گرامی‌داشت انجام می‌دهند‌ــ به‌طور خاص گرامی‌داشت‌هایی که در قالب خطابه‌های ستایش و خاکسپاری صورت می‌گیرند. پرتره‌ها به سوژه‌های خود نوعی جاودانگی عطا می‌کنند، اما همزمان به‌مثابه اشیاء بازمانده، یادگاری، یا محرک حافظه نیز عمل می‌کنند.

سبد خرید ۰ محصول