مقالهی «از روسیه تا تهران در ایستگاه رشت؛ با نظری به نقاشی گیلان» نوشتهی خیزران اسماعیلزاده سعی دارد نگاهی تنها معطوف به رشت نداشته باشد. و نقاشان گیلانی و فرهنگ تصویری این خطه را از نظر بگذراند. این مقاله میکوشد پاسخی برای پرسشهایی پیدا کند که در طول تاریخ هنر این منطقه همیشه بیجواب ماندهاند. اینکه چرا تا پیش از ورود تجدد به ایران سنت تصویری در این ناحیه شکل نگرفته. و یا بعد از شکلگیری نوگرایی در این ناحیه چه کسانی را باید نقاشان گیلانی دانست. آیا متولد شدن در این خطه کافی است که نقاش را هنرمندی گیلانی بنامیم؟
برای پاسخ به این سؤالها باید روند تاریخی هنر در این خطه را بررسی کرد. آثار تاریخی چندانی از پیش از صفویه در گیلان باقی نمانده اما پس از صفویه به دلیل ایجاد تمرکز شهری در مسیر ارتباطی قزوین و سایر نواحی، رشت و سایر شهرها رونق میگیرند. در این زمان گیلان که توسط پطر کبیر اشغال میشود فرصتی به دست میآورد. آن فرصت آشنا شدن با فرهنگ و هنر روسیه بود. بعدها این ارتباط باعث شد این خطه با جنبش تجددخواهی در ایران و مبارزات مشروطه آشنا شود. این جنبش در نهایت به شکلگیری جنبش جنگل منتهی شد.
از این دوره به بعد نام نقاشان گیلانی را زیاد میشنویم. هنرمندانی همچون حبیب محمدی که خود در روسیه تحصیل کرد و بعدها شاگردان بنامی چون بهمن محصص و آیدین آغداشلو را پرورش داد. در دهههای چهل و پنجاه با تأسیس هنرستانها، نقاشان گیلانی بستری مناسب برای پرورش هنرجویانی پیدا کردند که با افزایش آنها بازار هنری خاستگاههای جدیدی را برای خود به وجود آورد. خاستگاههای جدیدی مانند دانشگاه و یا نمایشگاهها. اکنون با توجه به اینکه مراکز فرهنگی و هنری در این منطقه زیاد نیستند اما گالریهای حاضر همچنان برای حفظ فرهنگ و هنر گیلان تلاش میکنند.
برای مطالعهی سایر مقالات خیزران اسماعیلزاده اینجا را کلیک کنید.