بخشی از متن:
اهالی هنر معمولاً بین هنر و صناعت تفاوت قائل میشوند. آنان میدانند که آفرینش هنری نیازمند مهارتهایی فنی است که ممکن است مهارتهای صناعت قلمداد شوند، اما معمولاً مصرّند که هنرمندان چیزی فراتر از مهارت صناعت را در تولید اثر شرکت میدهند، چیزی ناشی از تواناییها و قریحههای خلاقانهشان که به هر شیء یا اجرا خصلتی یکّه و بیانگر میدهد. دیگرانی که مهارت دارند و به کار هنرمند یاری میرسانند «صناعتگر» خوانده میشوند و کاری که میکنند «صناعت» نامیده میشود. فعالیتی واحد، که از مواد و مهارتهای یکسان به شیوهای استفاده میکند که به نظر میرسد شبیهاند، ممکن است یا هنر خوانده شود یا صناعت؛ افرادی که به آن میپردازند هم ممکن است صناعتگر یا هنرمند نامیده شوند. تاریخِ قالبهای هنری متفاوت شامل سلسلهتغییرات خاص خود میشود که در آن چیزی که عموماً استادکاران و عمومِ مردم صناعت قلمداد میکنند، در حکم هنر بازتعریف میشود یا برعکس هنر در مقام صناعت بازتعریف میشود.
در مورد اول، دستاندرکارانِ دنیای هنر از دنیای صناعت اقتباس میکنند یا دنیای صناعت را زیر سلطهی خود میآورند؛ در مورد دوم، دنیای هنری که به کمال رسیده، برخی از ویژگیهای مختصِ دنیای صناعت را نشان میدهد. تغییرات در وجهه و تغییرات در سازمان با هم رخ میدهند. تحلیل روابط پیچیدهی هنر و صناعت و تحلیل توالیهایی که طی آن هر کدام به دیگری تبدیل میشود به ما کمک میکند که نحوهی عملکرد دنیای هنر را بفهمیم. […]
صناعت به هنر تبدیل میشود
در مقام نوعی ایدئولوژی کار، نوعی زیباییشناسی و شکلی از سازمانمندی کار، صناعت میتواند مستقل از دنیای هنر، دستاندرکارانش و تعاریفش وجود داشته باشد و اینگونه هم هست. در تعریف کاملاً عامیانه، صناعتْ بدنهی دانش و مهارتی است که میتوان از آن برای تولید اشیای سودمند بهره جست: بشقابی که میتوان در آن غذا خورد، صندلیای که میتوان رویش نشست، پارچهای که میتوان با آن لباسی بادوام دوخت، لولهکشیای که کار میکند، سیمکشیای که جریان برق را هدایت میکند. از دیدگاهی کمی متفاوت، صناعتْ توانایی عملکردن به شیوهای سودمند است ـ نواختن آهنگی که بتوان با آن رقصید، پذیرایی از مهمانان به شیوهای کارآمد، دستگیری مجرمی با کمترین جاروجنجال، تمیزکردن خانهای مطابق میل کسانی که در آن زندگی میکنند.
سخنگفتن از سودمندی بر وجود شخصی دلالت میکند که هدفهایش تعیینکنندهی غایتهایی است که بر طبق آنها اشیا یا فعالیتها سودمند خواهند بود. آن هدفها در نوعی دنیای کنشِ جمعی مطرح میشوند، هدفهایی که مختص آن دنیا هستند، یعنی بخشی از تعریف نوع آن دنیا. پذیرایی از مهمانان به شیوهای کارآمد ممکن است بخشی از دنیای رستورانداری تجاری باشد که هدف در آن بهدستآوردن مشتری ثابتی است که بتوان به او غذا داد و در ضمن سود هم کرد، یا ممکن است بخشی از دنیای خانگی باشد، که غایت در آن رفع گرسنگی و معاشرت دلپذیرِ اجتماعی با خانواده، دوستان و آشنایان است. در هر دو مورد، فایدهمندی را با معیاری میسنجند که خارج از دنیایی است که پیرامون خودِ فعالیت ایجاد شده است یا ممکن است ایجاد شود. چراکه یک دنیای آشپزی درجهیک و تشریفات وجود دارد که در آن دنیا لذت غذاخوردن و پذیرایی خودشان هدفاند، ارزیابی فایدهمندی به معیارهایی اشاره میکند که دستاندرکارانِ مطلع آن دنیا به وجود آورده و پذیرفتهاند. (در این تحلیل، به تمایز بین فایدهمندیهایی که در دنیایی پدیدار شده که پیرامون خودِ فعالیت ساخته شده با آن فایدهمندیهایی که با معیارهایی ارزیابی میشود که از دنیاهای دیگر وارد شده است ـ آنها را فایدهمندیهای درونی و بیرونی یا عملی بنامیدـ باز میگردیم.) …
۰ دیدگاه
هنوز بررسیای ثبت نشده است.