معرفی مقاله:
ايمان افسريان در مقاله “ترس عقب ماندگى و مكانيسم دفاعى” با در ميان آوردنِ بحثِ سينماى جشنواره اى و خصايصِ اگزوتيک اش، بابِ گفتگو درباره اصطلاحِ اورینتالیسم و نگاهِ غرب به این مقوله را باز می کند. سپس با اشاره به کتابِ «اوریانتالیسم» نوشته ادوارد سعید، به بررسیِ این واژه می پردازد.
به عقیده سعید، اروپاییان از شرق تصویری خیالی در ذهنِ خویش ساخته اند ایستا، راکد و درگیرِ اغتشاش و بی نظمی است. علاوه بر این، نقدِ اورینتالیسم در محافلِ دانشگاهیِ غرب، با عنوانِ «مطالعاتِ پسا-استعماری» شهرت یافت.
در مقالاتِ آریاسپ دادبه می توان دیدگاهی را سراغ کرد که در بنیان های نظری از سید جواد طباطبایی ملهم است. از این دیدگاه هر آنچه تا کنون دانشمندِ شرق شناسِ غربی و پس از آن شرقی(ایرانی) تألیف نموده در ذیلِ واژه اوریانتالیسم تعریف می شود. از منظری دیگر مازیار اسلامی و مراد فرهادپور با تمرکز بر آثارِ سینماییِ ما به مطالعاتِ پسا-استعماری پرداختند و آن را به چالش کشیده اند. این نقد بر تبیینِ فروید از ماتم و ماخولیا تکیه می کند. آنها معتقدند که سازندگانِ گفتارِ پسا-استعماری با تظاهر به وفاداری به اُبژه ناموجود، به پس مانده های هویتِ «اصیلِ» از دست رفته چنگ می زنند.
ایمانِ افسریان در مقاله خود به توصیفِ آنچه اکنون «هنر معاصر ایران» خوانده می شود پرداخته و از موضوعاتِ تکرار شده در آن پرده بر میدارد. او به پرسشهایی بالقوه از دیدگاهِ مخاطب و خریدارِ این آثار می پردازد. پرسشهایی چون: آیا این موضوعات همگی خواستِ چشمِ غربی است که هنرمندِ ایرانی اثرِ خود را برای آن می آراید؟ آیا می توان گفت رابطه تولید کننده و مصرف کننده، رابطه ای مستقیم و سفارشی است؟
اگر پرده ایدئولوژی را بدریم و ارتباطِ مستقیمِ تولیدِ اثر را با منفعت های گروهی و طبقاتی و … افشا کنیم، هنر بودنِ آن اثر را منتفی کرده ایم؟ این علاقه به پاک کردنِ مرزِ خود و ديگرى، كه در پسِ همه اين استدلال هاى مدافعانِ هنرِ معاصر ديده مى شود، از كجا نشأت مى گيرد؟ اكنون كه راه هاى ارتباطى، مرزِ پررنگِ فرهنگها، تمدنها و كشورها را سوراخ كرده است، آيا مى توان خودى را از ديگرى تميز داد؟
بدين ترتيب، ارتعاشاتِ “ديگرى” را ما در درونِ خود احساس مى كنيم. و امكانِ تميز دادنِ منبعِ آن را هم از دست داده ايم. ارتعاشاتى كه ترسهاى ما از عقب افتادگى را بر مىانگيزند و نياز به وجودِ مكانيسمى دفاعى براى پوشاندنِ ترسهايمان را واضحتر مىكنند.
بخشی از متن:
اولبار اصطلاح “سينماى جشنوارهاى” به عنوان يك واژه نقد هنرى با بار منفى در مورد سينمايى به كار رفت كه باب طبع جشنوارههاى اروپايى بود. سينمايى با فرمى روشنفكرانه و مضامينى كه از پيش واضح بود در گيشه داخلى استقبالى از آن نخواهد شد اما امكان كسب جايزه در جشنوارهها را دارد. اين نوع از سينما موافقان و مخالفان جدى يافت و بحث موافقان و مخالفان پاى واژه های جديدى را به حوزه نقد سينمايى كشاند؛ از جمله “اگزوتيسم”. اگزوتيك صفت موضوعاتی بود كه بابت “غرابتش” نزد بيننده غربى جذاب جلوه ميکرد…