جوتو تاجگذاری حضرت مریم

نگرش طبیعی / نورمن برایسن / علی عامری

 

معرفی مقاله:

دشوار می‌توان راجع به نقاشی در غرب، داستانی روشن‌گرتر از این حکایت پلینی تصور کرد: معاصران و رقبای زئوکسیس، تیمانتس، آندروسیدس، پوپوموس و پارهاسیوس بودند. چنین آمده که وقتی آخری وارد رقابت با زئوکسیس شد، زئوکسیس تصویری چنان ماهرانه از خوشه‌های انگور کشید که پرندگان از بالا به پایین پرواز کردند تا از انگور نقاشی شده بخورند. …

.

بخشی از مقاله:

دشوار می‌توان راجع به نقاشی در غرب، داستانی روشن گرتر از این حکایت پلینی تصور کرد: معاصران و رقبای زئوکسیس، تیمانت، آندروسیدس ، یوپوموس و پارهاسیوس بودند. چنین آمده که وقتی آخری وارد رقابت با زئوکسیس شد، زئوکسیس تصویری چنان ماهرانه از خوشه های انگور کشید که پرندگان از بالا به پایین پرواز کردند تا از انگور نقاشی شده بخورند. از طرف دیگر پارهاسيوس تصویری چنان واقعی و زنده از یک پرده نقاشی کرد که زئوکسیس مغرور از عکس العمل پرندگان ، از وی خواست که پرده را کنار بزند و نقاشی پشت آن را نشان بدهد. وقتی زئوکسیس به اشتباهش پی برد، با تواضعی که بر احترام او افزود، نخل را به پارهاسیوس داد و گفت، من فقط توانستم پرندگان را فریب بدهم اما پارهاسيوس نقاشی را فریب داد.

حکایت پلیتی همچنان به نحو قابل تحسینی اعتبار دارد: در واقع تا وقتی که تاریخ هنر نیروی کافی بیابد تا نظمی برای خود تعریف کند، این داستان بی چون و چرا، همچنان جوهر مفروضات کار هنری را جمع بندی می کند. سنت پلینی، سنتی طولانی است. وقتی اومانیست های ایتالیایی به توصیف تکامل نقاشی در دوره خود پرداختند، کار تاریخ طبیعی آن ها به روز کردن دوره پلینی، تعویض نام نقاشان معاصر با نقاشان باستان بود. بار دیگر نقاشی به منزله رقابتی بین متخصصان برای تقلید قلمداد شد، تقلیدی چنان کامل که بتواند نخلی نصیب پدید آورنده اثر کند. بدین ترتیب دانته پیشاپیش هدف نقاش را برای پشت سر گذاردن رقبا امری مقدس شمرده بود.

زمانی می اندیشیدند که چیمابوئه  عرصه نقاشی را در اختیار دارد اکنون نوبت جوتو است؛ به نظر می‌آید که شهرت دیگری در غبار مدفون می‌شود.

گفته های هوسرل درباره چگونگی گسترش دانش از نگرش طبیعی، کاربرد مستقیمی در نقاشی می یابد، حداقل در توضیحاتی از دوران فرانکاستل به پلینی می‌رسد، دنیا به طور بنیادین تغییرناپذیر تصویر می‌شود. به هر حال هر قدر ممکن است ظاهر محلی آن در تاریخ تغییر کند، در این جا تاریخ مرتبط با سطح رویداد و لایه ظاهری آن تصور می‌شود. پس این موضوع گریزناپذیر خواهد بود: نقاشی که کارکردش پرداختن به سطح و ثبت جزئیات دقیق در مظاهر محلی است، در سطح محتوا احساس تغییر دائمی را نمود می‌دهد: لباس ها، معماری و پیرامون جسم انسان همگی در تغییر دائمند و هنر نقاشی با توجه دقیق و وفادارانه ، این تغییر دائم را ثبت می‌کند به هرحال فورا پرسشی راجع به این موضوع مطرح نمی‌شود که واقعیتی که نقاشی ثبت می‌کند، به رده دیگری جز طبیعت تعلق دارد: این موضوع طبیعی است که صرفا شالوده تغییرات سطحی فرهنگی، درک می‌شود. شرایط مهمی که نگرش طبیعی از آن پیشی می‌گیرد، شرایط تاریخی است و اولین مخالفتی که می توان نسبت به توضیحات پلینی ابراز داشت، این است که واقعیت را نه به منزله فرضی متعالی و تغییرناپذیر بلکه در حکم محصولی استنباط کرد که در اثر فعالیت انسان در حیطه های خاص فرهنگی پدید می‌آید. محصول فرهنگی و بازسازی صرفا به تغییر ظاهر نمی‌پردازند بلکه بنیان پنهانی سوژه را مورد توجه قرار می‌دهند که هر جامعه نوعی آن را به منزله واقعیت فرض می‌کند و ارائه می‌دهد. در حالی که به نظر می‌آید تصویر خانواده رمی، مثلا خانواده ونریوس کراموس نمایان گر بی‌زمان بودن جسم انسان است و محدوده تغییر را به عرصه لباس محدود می سازد. واقعیت تاریخی شخصیت‌های این تصویر همان چیزی است که تصویر دربر می‌گیرد.

سبد خرید ۰ محصول