ناصرالدین شاه ناصرالدین‌شاه و همسرانش-۱۳۰۲

رابطه‌ی عکاسی با سیاست؛ نگاهی شتاب‌زده / مهران مهاجر

 

معرفی مقاله:

در این مقاله مهران مهاجر نگاهی داشته به رابطه‌ی عکاسی با سیاست و این ارتباط را در روند تاریخی آن بررسی کرده است. می‌دانیم که کمی پس از رواج عکاسی، عکاسخانه‌های زیادی شروع به کار کردند و بیشترین عکس‌های گرفته‌شده را پرتره‌ی افراد تشکیل می‌داد. مهاجر بررسی خواهد کرد که چطور عکاسی پرتره شروع ارتباط عکاسی با سیاست است. عکس‌های پرتره‌ای که با تشخیص هویت اشخاص (اعم از مجرم، رنگین‌پوست و…) امکان بایگانی کردن افراد را به دولت‌ها دادند و این خود شروعی بود بر نظارت و مراقبت و تنبیه دستگاه حاکم. بعد از تفسیر مفصل این روند، به ژانرهای متفاوت عکاسی همچون عکاسی مستند خواهد پرداخت که چگونه در ارتباط با قدرت حاکم سانسورشده و گاه در ارتباط با اصلاح‌گران اجتماعی همچون مصلح توانسته مشکلات جامعه را بازنمایی کند. او در این روند گریزی به عکاسی ایران هم می‌زند و شرح خواهد داد که چگونه عکاسی با علاقه‌ی وافر قدرت اول کشور، یعنی ناصرالدین شاه، همراه بوده و این علاقه چه پیامدهایی داشته.

قطار تجربه‌ی بشری در سده‌های نوزدهم و بیستم و همین سال‌های آغازیِ هزاره‌‌ی نو انبانی سنگین از عكس‌ها را با خود حمل كرده است، عكس‌هایی كه بخشی نه چندان كوچك از حافظه‌ی ما را ساخته‌اند و خیلی‌هاشان هم با مفهوم سیاست درآمیخته‌اند، از سیاست دوران تأثیر گرفته‌اند و بر آن اثر گذاشته‌اند. در این نوشته‌ مهاجر از چشم‌انداز آدمی كه اندكی با عكاسی دمخور است و به واسطه‌ی تقدیر جغرافیاییِ حیاتِ اجتماعی‌اش با حوزه‌ی سیاست ناخواسته پیوند می‌خورد، به نسبتِ میان این دو نگاهی داشته و به ناگزیر با گریز به گذشته؛ شاید خواننده خود به حال نقبی بزند.

.

بخشی از مقاله:

عكاسی را چشم مدرنیته خوانده‌اند و این رسانه از آغاز پیدایی‌اش در غرب، نمود خواست‌ها و تمناها‌ی دیداری طبقه‌ی متوسط  جدید (بورژوازی) گشت و به تبع آن در خدمت امیال قدرت سیاسی برخاسته از این طبقه درآمد. به این اعتبار شاید بتوان با اتكا به آرای آلتوسر عكاسی را یكی از دستگاه‌های ایدئولوژیكی دولت مدرن به شمار آورد. هر چند كه اشاره خواهم كرد كه چگونه نیروهای بنیادستیز و هنرمندان پیشرو هم به نوبه‌ی خود این ابزار را به خدمت آرمان‌های ترقی‌خواهانه‌ و گاه سروری‌ستیزِ خود در آوردند.

پرتره‌ی عكاسی با قواعد و قراردادهایی كه رفته‌رفته شكل گرفتند و ریشه دوانیدند و همراه با دگرگونی‌های اجتماعی دگرگون شدند – نحوه‌ی نشستن، نوع نگاه و حالت چهره، لوازم صحنه، پرده‌ی پس‌زمینه و نحوه‌‌ی نورپردازی و … – تصویری آرمانی و هم‌هنگام عینی و انضمامی از انسان عصر مدرن به دست می‌داد؛ تصویری كه بیننده را نیز برمی‌انگیخت تا با آن یكی‌انگاری كند. اما این همه‌ی ماجرای پرتره‌ی عكاسی نبود. دو دهه‌‌ای از ابداع دوربین نگذشته بود كه ساز و كار تولید ارزان و انبوه عكس ممكن شد. در پی این پیشرفتِ فن‌آورانه، تصویر صاحبان قدرت سیاسی، پرشمار چاپ می‌شد و میان مردم عادی می‌چرخید، و این گونه بازنمود دیداری قدرت سیاسی در دیده‌های آدم‌ها نفوذ می‌كرد و تلویحاً سروریِ صاحب قدرت را القا می‌كرد. این كاركرد دوربین تا امروز كمابیش باقی مانده است. سیاستمداران محتاج تكثیر تصویر خودند؛ تفاوتی نمی‌كند، آنان كه می‌كوشند تا مردم آنها را برگزینند و آنان كه فی‌نفسه خود را برگزیده می‌خوانند، هر دو به یكسان محتاجند. یكی با نشر عكس خود و با عرضه‌ی تصویری مثبت می‌خواهد مردم را به انتخاب خود ترغیب كند، و دیگری با نصب عكس خود بر در و دیوار، حضورِ – عجالتاً – همه‌جایی و همه‌گاهیِ قدرت‌اش را می‌پراكند.

اكنون كه در گذشته هستیم شاید بد نباشد به ورود عكاسی به ایران هم گریزی بزنم. دوربین عكاسی به فاصله‌ی اندكِ چندساله وارد ایران شد، اما این وسیله به دست طبقه‌ی متوسط جدید – كه موجبات تكوین آن هنوز فراهم نیامده بود – نیفتاد، و مستقیماً به دربار رفت. ناصرالدین میرزای ولیعهد و بعدها شاه، به عكاسی علاقه‌ای خاص داشت. دوربین در دستان او بازیچه‌ای بود و بازی‌های او گاه نتایج جالب و غریبی به بار می‌آورد – و البته این بازی منحصر به دوربین نبوده  و قدرت ناپاسخ‌گو گاه سرنوشت سرزمین را نیز به بازی می‌گیرد.

سبد خرید ۰ محصول