معرفی مقاله:
این متن در ابتدا با یک پرسش شکل گرفته است. مکانیزم و مؤلفههای ورود آثار هنری به حراج تهران چیست؟ میدانیم حراج آثار هنری ممکن است به هر آنچه «هنر» نامیده میشود، مربوط باشد، یا نباشد. زیرا در حراج آنچه اهمیت دارد معامله یا همان «مارکت» است. مارکت به معنای معامله، تجارت، بازار و فروشگاه است و هنگامی که دربارۀ اثر هنری به کار میرود، وجه کالایی اثر را مهم میکند. دربارۀ آثار هنری مؤلفههای مختلفی را میتوان برشمرد که در مؤثرترکردن این وجه نقش دارند. از جمله قدمت اثر، اعتبار هنری اثر (که از راه تحلیلهای مختلف به آن میرسد)، اعتبار رسانهای اثر، و اعتبار هنری و رسانهای مؤلف و یا حتی صاحب اثر. به بیان دیگر، آنچه منجر به خریدوفروش بهتر اثر میشود شهرت اثر هنری، شهرت مؤلف و یا شهرت صاحب اثر است. مثلاً در حراج تهران عکسهایی که آقای رضا کیانیان ارائه میکند و خودش هم چکش فروش آنها را میزند، گذشته از غیرحرفهای بودن این عمل، با مؤلفۀ شهرت مؤلف سازگار است. اما، معمولاً در حراج تهران آثاری هم هستند که هیچ یک از مؤلفههای نامبردهشده را ندارند. این آثار، نه خود مهم و مشهورند و نه هنرمندانشان. پرسش ابتدای این متن نیز همین آثار را نشانه گرفته است؛ این که مکانیزم و مؤلفه های ورود این دسته از آثار به حراج تهران چیست؟
از آنجا که در این متن مجال پرداختن به همۀ آثار و افراد حاضر در سومین حراج تهران نیست، به دو دلیل فقط افراد جوان بررسی میشوند؛ یک، جوان های حراج برای جامعۀ جوان و گستردۀ هنرهای تجسمی ایران زودتر الگو میشوند، و دو، برخی از جوانهای شرکت داده شده در این حراج با فروختن یک اثر هیجان زده شده و احکام گمراه کنندهای را در باب مفاهیمی همچون «معاصر» صادر کردهاند.
.
بخشی از مقاله:
در سومین حراج تهران، از بین ۸۷ هنرمندی که با آثارشان حاضر بودند، ۲۲ نفر متولدین دهۀ ۵۰ و ۶۰ شمسی، و به تعبیری هنرمندان جوان این رویداد بودند. از این تعداد، هشت نفر نه خود مهم و معروف بودند و نه اثرشان. در اینجا، با نگاهی گذرا به پیشینۀ کاری این هشت نفر و مرور نظراتشان، همچنان به دنبال دلایل ورود آثار این افراد به حراج تهرانایم.
یک ـ هنگامه صدری، متولد ۱۳۵۰ در تهران، و مدرس دانشگاه تبریز است. اثری از او در سال ۱۳۷۶ برگزیدۀ سومین نمایشگاه نگارگری ایرانیـ اسلامی شده و تا میانۀ دهۀ هشتاد صرفاً در نمایشگاههای نگارگری شرکت کرده است. در زمینۀ نقاشی متعارف (نقاشی بر روی بوم پارچهای) با دو نمایشگاه در گالری ساربان به یاد میآید. او،که اکنون نقاشیهایش را به سادگی با اکرولیک میکشد، دربارۀ مواد استفاده شده در یکی از آثار مجموعۀ راز فرنگیس در تهران (در صفحۀ فیسبوکاش) نوشته:
«اکرولیک و اِسپرم طبیعی روی بوم». خانم صدری در مصاحبهای که متناش در وبسایت گالری ساربان آمده، گفته است:« بیشك با نگارگری نمیتوانستم این حرفها را بزنم، توانگری نگارگری در حوزۀ خاصی است و آداب مخصوص به خود را دارد. در حالی كه در نقاشی این چنین نیست و هنرمند میتواند فاعل قضیه باشد و اندیشههای خود را به عنوان خالق به ثبت برساند، در حالی كه در نگارگری هنرمند مفعول است. هنر نگارگری توانایی واردشدن به چنین حوزهای را ندارد.»
دو ـ دانا نهداران، متولد ۱۳۶۱ در اصفهان است. در کارنامهاش حتی یک نمایشگاه فردی نقاشی هم به چشم نمیخورد. نمایشگاههای گروهی او نیز در شهر اصفهان و در اماکن غیرخصوصی تهران مثل فرهنگسرای نیاوران و خانۀ هنرمندان بوده است. او در مصاحبهای («نشریۀ داخلی پرواز»، اردیبهشت ۱۳۸۷) گفته: «سبک من مدرن یا بیشتر پست مدرن است. در سبک مدرن آدم میتواند هر کاری بکند، اما کارهای من شباهتهایی به فانتستیک و اکسپرسیونیسم انتزاعی دارد اما در کل پست مدرن است.»
…