نور در عکاسی
نور در جهانِ فیزیک میان نظریهی ذرهای و نظریهی موجی در شدن و آمدن بوده است. انگار در جهانِ عکس میان جادوانگی و ساحتِ علم طی طریق کرده است. شاید منطقِ نمایهای عکاسی نمودِ غلتیدن و واغلتیدن از این سو به آن سو باشد. این منطق پیوندِ مادی و علّیِ جهان و عکس را بیان میکند و باز روشن است واسطهی فیضِ این پیوند نور است. باری بر پایهی این پیوند هم علمورانه و حتی چونان کارآگاهان ردّ جزءجزء جهان را در عکس میجوییم و هم رازورزانه به غیابِ آنچه پیشتر بوده و اکنون تنها بازنمودهای است میاندیشیم. نسبت میان نور و عکاسی موضوعی است به خودیِ خود ناسازهوار و معضلساز. نور کجا به عکس (باز)میتابد؟ عکس کجا به مددِ نور روشن میشود؟ نورِ (باز)تابیده کجاها را در تاریکی گذاشته است؟ آیا هیچ میتوان عکاسی را بی نور دید؟
نور از تنِ جهان که بازمیتابد به تنِ صفحهی حساسِ عکاسی میخورد. شدتِ این برخورد میشود کم یا زیاد باشد.گاه چنان است که تنِ عکس هیچاش نمیشود و از نور چیزی بر آن نمیماند یا اگر هم بماند چنان نیست که به دیده بیاید. اما گاه چنان حاد و شدید است که میسوزاند تنِ عکس را. سیاه میکند. چیزی باقی نمیماند. مادهی جهان در این سیاهی فنا میشود. اگر از دنیای عکاسی به عکاسی ایران بیاییم بازیِ نور باز هم چشم را خیره میکند.
این بازی بازیِ تازهای است. یعنی در این دو سه دههی اخیر است که ما در کار برخی عکاسان میبینیم. نور جز آنکه عکس را مینگارد کنشگرِ اصلیِ عکس هم میشود. پس همانگونه که تسخیر نور تا اندازهای شاکلهی زیباییشناختی عکاسی مدرن غربی را تعین میبخشد. در داستان عکاسی ایران و در پیِ گونهبندیهای این چنددههی اخیر و تکوینِ عکاسی هنری، نیز چنین کِردوکاری دارد. در باب این موضوع به مقاله «بقای نور» نیز میتوانید مراجعه نمایید.
بخشی از مقاله:
مهران مهاجر برای پاسخ به این پرسش با شرحی تاریخی از شکلگیری عکاسی و سپس دوربین عکاسی که در آن همهچیز با باز و بسته شدن روزنهی نورش تعیین میشود. او سعی کرده به این پرسش پاسخ دهد. سپس تحلیل خواهد کرد که نور نه تنها در آثار هنرمندان گذشته بلکه در هنرمندان آوانگارد، مانند من ری، و یا بعدتر هنرمندانی چون رابرت فرانک، لی فریدلندر، سوگیموتو چگونه عمل میکند. سپس همین روند را در عکاسی ایران و اهمیت نور در عکاسی چون شهریار توکلی، غراله هدایت، محمدرضا میرزایی و بسیاری دیگر بررسی خواهد کرد. در انتها با گریز زدن به ادبیات و رابطهی کلمه و تصویر، نگاهی انداخته به متونی که توجهی زیباییشناسانه به نور و عکس در کلام خود داشتهاند.