پاییز امسال، کتابی با عنوان نگرهی فیگوراتیو در نقاشی معاصر ایران توسط نشر نظر و با تیراژ ۱۲۰۰ نسخه منتشر شد. این کتاب به کوشش مسلم خضری گردآوری شده است. کتاب از دو بخش اصلی تشکیل میشود. بخش اول شامل پیشگفتار و شش مقاله به قلم بهرنگ پورحسینی، مجید اخگر، آیدین آغداشلو، ایمان افسریان، رویین پاکباز و محمدرضا یگانهدوست است که بیش از ۷۰ صفحهی آغازین کتاب را در برمیگیرد.
بخش دوم به معرفی ۵۹ نقاش ایرانی اختصاص دارد. این بخش از نسل اول نقاشان نوگرا (اولین فارغالتحصیلان دانشکدهی هنرهای زیبا در دههی ۳۰) تا هنرمندانی که آثارشان را تا اوایل دههی ۹۰ ارائه دادهاند را شامل میشود. برای معرفی هر یک از هنرمندان نقاشی معاصر ایران، یک بیوگرافی مختصر آورده شده است. هدا اربابی در نوشتاری موجز و فشرده به توصیف رویکردهای غالبِ سبکشناختی و مضمونی هنرمند، و شیوههای تثبیتشدهی او پرداخته است. از لحاظ وضوح کلام، دقت در توصیف و وسواس در گزینش واژهها و تعابیر میتواند الگویی برای این نوع از نوشتار هنری باشد. همچنین در کنار متن، تعدادی از آثار منتخب هر هنرمند به چاپ رسیده است.
به گواه متن پیشگفتار، گزینشِ این ۵۹ نفر برآیند یک نظرسنجی از گروهی از مشاوران، اعمال نظر مؤلفان و گروه سیاستگذاری، اقتضائات سیاسیـ اجتماعی در ایران و محدودیتهای چاپ و نشر به دلیل کنترل حجم کتاب بوده است. انتشار این لیست به انتقادات و بحثهای تندی دامن زد. مسئلهی معیار و سنجهی انتخاب برترینها (یا معتبرها) را دوباره پیش کشید. از یک سو به نظر میرسد که چنین انتقاداتی همواره دامنگیر کتابهایی است که به انتخاب و ارزشگذاری دستزدهاند. هنرمندان از عدم حضورشان در لیستها دلخور میشوند.
خوانندگان از شایستگی منتخبها سؤال میکنند. و چونوچراها دربارهی اعتبار و صحت معیارها آغاز میشود. چنین لیستهایی معمولاً خالی از اشکال نیست اما کمتر میتوان منکر سودمندی و اهمیت آنها شد. چرا که محلِ بحث مواضعِ متضاد را آشکار میکنند. به واسطهی گفتوگو و مباحثه تراش میخورند و تکمیل میشوند.
از سوی دیگر، این کتاب منبع و مأخذی برای محققان و تاریخپژوهان خواهد بود. منتقدان حق دارند که از چگونگی انتخاب هنرمندان نقاشی معاصر ایران سوال کنند و جوابهای روشنی بگیرند. گردآورندهی کتاب در پیشگفتار خود نوشته است. «لیست حاضر برآیندی از چندین معیار مختلف است که هر یک در جای خود طرفدارانی داشته است».
اما میتوان پرسید که آیا این معیارهای چندگانه به جامعیت کتاب کمک کرده؟ و یا بالعکس، موجب ابهام و عدم تناسب کیفی بین هنرمندان منتخب شده است؟
ما تلاش کردیم در این پروندهی مختصر، بخشی از انتقادات را در قالب چند نوشتار که از موضع مشخصی برخواستهاند گردآوری کنیم. هرچند به رغم تلاشمان، متأسفانه در جمعآوری برخی نظرات پیرامون نقاشی معاصر ایران موفق نبودیم. تعدادی از هنرمندان که از نبودن نام خودشان یا دیگران در کتاب، و یا نحوهی توصیف و تحلیل متن از آثارشان گلایه داشتند. حاضر نشدند در اینباره متنی بفرستند.
البته بودند کسانی که اگرچه در ابتدا از پیشنهاد انتشار نکاتِ انتقادیشان استقبال کردند. اما پس از مدتی از ارسال متن مکتوب طفره رفتند. در نهایت پنج یادداشت گردآوری شد. از مسلم خضری خواستیم تا جوابیهای بر آنها بنویسد. امیدواریم محتوای این یادداشتها و گفتوگوی مابین آنها، نقشی موثر در بهبود کیفیت و دقت نظری کتابهای حیطهی هنر تجسمی ایفا کند.