معرفی مقاله:
محمدرضا یگانهدوست در این مقاله نگاهی داشته به نمایشگاه نقاشیهای مهنوش نادری با عنوان «بودهی بیمکان، باشندهی بیزمان» در گالری شمارهی دو اعتماد، که در آبانماه سال ۱۳۹۳ برگزار شد.
.
بخشی از مقاله:
در گالری شمارهی دو اعتماد نمایشگاهی از آثار مهنوش نادری برگزار شد که میتوانستیم در میان نمایشگاههای متعدد این فصل هیچ اشارهای بدان نکنیم وکسی هم پیگیرشنشود.این مجموعه آثار نه متعلق به هنرمندی سرشناس است نه یک رویداد بیبدیل هنری است. اما اهمیت آثار نادری در کمالیافتگی مطلق آنها یا اسم و رسم هنرمندشان نیست. ما در این نقاشیها تجلی سبک جاافتاده و قطعی یک هنرمند کهنهکار را نمیبینیم، بلکه شاهد تکاپوی یک هنرمند برای دستیابی به پاسخهای فردی به مسائل تکرارشوندهی هنر نقاشی هستیم.پروژهی نادری گشوده و در حال تکوین است، میتواند به ثمر بنشیند، در میانهی راه رها شود یا ره به ناکجا برد. تلاش نادری هنوز نه به ثمر نشسته است و نه به شکست انجامیده است وشاید به همین دلیل بررسی انتقادی آنچندانجذاب نباشد. اما یادداشت حاضر پیشروی شماست چون بررسی راهبردهای هنرمند و دامنهی امکاناتی که در این نقاشیها نهفته است محمل مناسبی برای طرح برخی از مسائل نظری بنیادین را فراهم میآورد.
در مجموعهی “بودهی بیمکان، باشندهی بیزمان” مشخصاً محوریت با ایده و مضمون است. هنرمند منبع الهام و ایدهی مرکزی آثارش را “نظریهی ریسمانی”۱ در فیزیک کوانتومی، خصوصاً نسخهی جدید این نظریه تحت عنوان “نظریهی اف”۲ میداند که یکی از بنیانگذارانش دانشمندی ایرانی به نام کامران وفا است.از سوی دیگر ماهیت رؤیاگون (یا کابوسوار) نقاشیهای نادری پیوند وثیقی با روانشناسی فرویدی وادغام و جابجایی تصاویر ادراکی در ساحت ناخودآگاهی دارند. افزون بر این تداعیهای سیاسی و فرهنگی برخی از عناصر موجود در این تصاویررا نیز نمیتوان نادیده گرفت.
حال پرسش اصلی این یادداشت پرسشی قدیمی و تکراری است: ایدهی اولیه، مضمون اصلی و در نهایت محتوای مفهومی هنر چقدر مهم است و آنچه هنر را از سایر حوزههای معرفت بشر، همچون علم و فلسفه، متمایز میکند چیست؟ یا به عبارت دیگر آیا نقاشیهای مهنوش نادری بازنمایی عین به عین نظریهی کامران وفا هستند؟”نظریهی اف” به زبان علمی تبیینی از جهان ارائه داده است که ترجمهی عامیانهاش این میشود که زمان دو بعدی است و جهان ما یکی از بیشمار جهانهایی است که مستقل از یکدیگر و به موازات هم وجود دارند. نوآوری کامران وفا افزودن یک بعد اضافی به زمان است؛ این بعد اضافه زمان را از حالت خطی در میآورد و ویژگی صفحهای میبخشد بدین ترتیب هر هستومند زمانمندی از جمله انسان به غیر از پیشروی یکسویه به آینده میتواند به صورت عمود بر سیر زمان درون لحظهای تا ابد حرکت نماید و در آن واحد تجارب متعدد داشته باشد.این شرح مختصر از نظریهی علمی کامران وفا بهرغم این که به زبان عامیانه بازگو شد از جنسی متفاوت از جنس نظریهی پیچیدهی علمی وی نیست. در علم و فلسفه مفاهیم ارجحیت دارند و چیستی بر چگونگی بیان اولویت دارد. به هر زبانی بتوانیم بگوییم فلان فیلسوف یا دانشمند چه گفته است به هدف خود رسیدهایم، اما هنر نوعی صناعت است و کار هنرمند ساختن است.
در نتیجه محصول ذهن در اینجاشیئی خواهد بود مستقل، واقعی، انضمامی ومنفرد. ایدهی اولیه ، مضمون یا حتی تصویری که هنرمند از اثرش در ذهن دارد تا وقتی در قالب یک شیء مشخص تجسم نیابد هنر بهشمار نمیآید. ایدهی اولیه تا جایی اعتبار دارد که هنرمند قلم بهدست گیرد، آنگاه دیگر هیچ کدام از حقایق متعالی حوزههای اندیشه به کار او نمیآید بلکه صرفاً باید در حوزهی کار خویش مهارت داشته باشد؛ این مهارت نیز با تکرار و تمرین تمهیدات صناعی رسانهاش و مطالعهی عمیق طرحوارهها از پیش موجود و دستاوردهای هنرمندان در طول تاریخ هنر بهدست میآید.”نظریهی اف” نظریهی بدیعی در حوزه علم فیزیک است اما این بدین معنا نیست که چون منبع الهام هنرمند بدیع است به ناچار باید فرمی کاملاً نوین بیافریند.