بخشی از متن:
غزاله هدایت از معدود هنرمندان ايرانی است كه به اصطلاح «هنر جديد» كار میكند. و با اين حال میتوان با وجدان آسوده و بدون متزلزل شدن حس احترام به نفس به كار او پرداخت! او به ويژه در دو نمايشگاه انفرادی آخرش در گالری طراحان آزاد (تار و پوست، ۱۳۸۷ ؛ و پوسته، ۱۳۹۲) به نوعی برنامه كاریِ منسجم رسيده است. برنامهای که پتانسيلهای زيادی را از نظر كار با ماده و درهمتنيدگی ماده و معنا پيش رويش میگذارد.
در يك تقسيمبندی كلی، هنر مفهومی اگر آن را به عنوان چترواژهای به كار ببريم كه كل تحولات رسانهای مفهومی از دهه ۱۹۶۰ به اين سو را در برمیگيرد میتواند دو مسير كلی را در پيش بگيرد. يكی مسيری كه اساساً برآمده از نوعی شكاكيت نسبت به وجود مادیِ اثر و ويژگیهای شیای است. كه به عنوان «شیء زيباییشناختی » موقعيتی ممتاز دارد. و به همين علت (از نظر منتقدان آن) میتواند در دستگاهِ توليد و توزيع و عرضه هنر معاصر مورد استفادهها و سوءاستفادههای مختلف قرار گيرد. (در گالری «عرضه» شود. در موزه مديريت و بايگانی شود. در بازار به محل انباشت سرمايه تبديل شود. و در حوزه نقد و نظريه در شبكه اسرارآميز مفاهيمی چون «كيفيت» و «تجربه زيبايیشناختی» گرفتار شود.)
اما مسير دوم به جای آنكه انقلاب دهه ۶۰ و ۷۰ را به عنوان راهی برای گذر از ماده و مادهمندی و حذف كاملِ ميانجيگری حسی ادراكی به عنوان قلمرو ممتاز هنر مدرن در نظر بگيرد، آن را در عين حال (علاوه بر ابعاد انتقادي اين تحول) به عنوان راهی برای بسط و گسترش مفهوم «مديوم» ورای رنگدانه و سنگ و فلز و ديگر مواد و مصالح سنتی هنر درك میكند …
میتوان گفت كه غزاله هدايت در كار خود به طور كلی مسير دوم را دنبال میكند. يعنی راهی كه در آن حساسيت نسبت به مواد و پتانسيلهای آنها نقطه عزيمت كار بوده است. و اين چيزی است كه در عين فراهم آوردن امكان گذر از ماده به معنا، تنش ميان اين دو را در اثر حفظ میكند. به جای آنكه يكی (ماده) را به ابزار ديگری (معنا، تجربه) بدل كند.
با نگاه به دو مجموعه تار و پوست و پوسته ، پيوستگیهای روشنگر و درگيریها و موتيفهای تكرارشوندهای در كار هدايت خودنمايی میكنند. و نهايتاً به مجموعه استعارههايی شكل میبخشند كه كانون آنها دقيقاً همين مرز ميان ماده و معنا، سطح و عمق، و بدن و روح است: پوست، پوسته، جوراب، كاغذ، سطح (پوستِ) تصوير، در رفتن جوراب/خراشيده شدن پوست/ خراشيدن سطح عكس (در چند عكس فوقالعادهای كه در نمايشگاه تار و پوست با عنوان «كاغذ و پوست» ارائه شده بود).، و حفرهها و سوراخها، و جوش و لك و ديگر عوارض طبيعی پوست كه از وجود چيزی در ورای پوست/كاغذ/عكس/جوراب خبر میدهند.
در مجموعه پوسته، تعادل كميابی ميان وجوه ديدنی و انديشيدنی يا ادراكی و شناختی كار برقرار شده است. در شرايطی كه اين روزها ديوارهای گالریهای تهران را آثاری چندمتری پوشاندهاند كه گاه ده سانتيمتر سطح يا حجمِ كارشده برای ديدن در آنها وجود ندارد. غزاله هدایت كارهايی كوچك پيش رويمان میگذارد كه میتوان دقايق زيادی روبروی آنها ايستاد و به آنها نگاه كرد.
بسياری از آثار نمايشگاه پوسته به معنايی قابل دفاع «زيبا» بودند. به ويژه آثار سمت راست و روبروی نمايشگاه كه با جوراب و اشياء ديگر كار شده بودند. و همينطور برخی آثار از مجموعه سمت چپ كه به نمايش در نيامده بودند. جدای از آنكه نفس انتخاب جوراب به عنوان ماده اصلی كار با توجه به گستره موضوعی و مضمونيِ آثارْ انتخاب درستی به نظر میرسد. چين و شكنها و درجات مختلف شفافيت و كدورت جوراب كه بر اثر كشيده شدن و ثابت شدن به وسيله ميخ به اشكال مختلف ايجاد شده است. قابليتهای پلاستيك خوبی از خود به نمايش گذاشتهاند. كه كاملاً با موتيف پوست و پيچ وخمها و سايه روشنهای بدن سازگار است. (آنگونه كه مثلاً در يك طراحی آبمركب از درجات مختلف تيرگی و غلظت برای نمايش بدن انسان استفاده میشود). …