
بخشی از متن:
پرداختن به مارلن دوما از بعضی جهات کار دشواری است. شاید مهمترین علتاش این باشد که او در بخش عمدهای از کارهایش پیکرهایی عریان (و نه برهنه) را به تصویر کشیده است که متاسفانه برخی ناواردان این آثار را سرسری تحت عنوان پورنوگرافی ردهبندی کردهاند. این امر از دو جهت مسئلهساز میشود: یکی عدم امکان دسترسی به کارهای او حتی از طریق کتاب، در کتابخانههای هنری و دانشگاههایمان، و دوم پیچیدگی و گنگماندن این سری کارهای دوما در بستر فرهنگی امروز ما از طرفی، در یک جستجوی سردستی در اینترنت، با چند صد صفحهای مواجه میشویم که قریب به اتفاق آنها از منظر توصیفی-و نه تحلیلی به آثار او پرداختهاند و در خود این توصیفها هم هوچیگری بیداد میکند.
این نوشته ها، اعم از جفتوجور ژورنالیستی گفتههای خود دوما:
“من زن هرزهای هستم، برای همین نقاشی می کنم!” تا ملاحظاتی نظیر “در نظر دوما هیچ چیز مقدس نیست، سری نقاشیهای کودکان دوما، خصلت انگلوار توله آدم را برجستهتر میکنند… “و… برای ما ذهنیتی بهوجود میآورند که وقتی به تصاویری که سهلانگارانه در این سایتها کنار هم قرار داده شدهاند نگاه میکنیم، دیگر نمیتوانیم “آزادانه دیدن” کارهای او را تجربه کنیم. ملغمه این تصاویر و نوشتهها برای بعضی دهنپرکن و جذاب و برای بعضی دیگر منزجرکننده است. به این ترتیب عمده واکنشها نسبت به کارهای او یا به شکل “به! به!” است یا “اَه! اَه!”.
کارول کینو، در نیویورک تایمز ۲۷ مارس ۲۰۰۵، مقاله جالبی در نقد و کنکاش دلايل قیمتهای سرسامآور کارهای دوما در حراجهای آثار هنری نوشته است. وی پس از مرور سیر صعودی قیمت کارهای او ، که از سال ۲۰۰۲ که به زور چندتایی از کارهایش ۵۰۰۰۰ دلار فروش رفتند تا امسال که در حراج کریستی یکی از کارهای سال ۱۹۸۷ او، “معلم”، به قیمت حیرتانگیز سه میلیون و سیصد و چهل هزاردلار بهفروش رفت و دوما را رکورددار بالاترین قیمت آثار بانوی هنرمند در قید حیات ساخت، توجه خواننده را به نکاتی چند جلب میکند:
“رشد ناگهانی قیمت، صرفنظر از زد و بندهای داغ بازار هنر، ناظر بر مورد تقاضا بودن آن قسم کار، در عرصه هنر روز است. نخست آنکه سرکار خانم نقاشیهایی میکشد که به قول خبرههای حراجهای هنری “آپارتمانی” هستند. کارهای او تصویرسازی سطح بالا را با فرهنگ عامیانه در هم آمیخته است و در ضمن شاسیهای داغ و پرطرفدار روز را هم انگولک میکند، از سیاست و جنسیت و زن بگیر تا تبعیض نژادی و… موضوع همهگیر کارهای او در دوپهلویی عنصر تصویری، طرح و ترسیم میشود که این خود از اصلیترین و حادترین محورهای بحث دور حاضر است…”
کینو پس از تصریح این که حتی یک شاهی از این پولها به جیب دوما نمیرود، و مروری بر سیر آثار او به نقل گفته خود دوما میپردازد: “این قضيه هیچ تغییری در نگرش من نسبت به مسائل کارم ایجاد نمیکند. من هنوز درگیر همان معضل همیشگیام هستم: کشیدن نقاشیای که گذر زمان را تاب بیاورد و سرپا بماند.” و سپس با لحنی مهربانتر ما را به دوبارهدیدن کارهای دوما تشویق میکند….