بخشی از متن:
به دنیای هاپر خوش آمدید، مکانی که همیشه ساکن و ساکت است، جایی که مردم آشنا به نظر میرسند اما هنوز تنها و گوشهنشین باقی ماندهاند، شاید که در افکارشان گم شدهاند و شاید هم فقط وقتشان را سپری میکنند. برای این مردم چه اتفاقی افتاده است؟ چرا اینقدر بیقرار به نظر میرسند؟ چرا دنیایشان مکانی بدون هیجان و علاقه به نظر میرسد؟ همۀ این پیکرههای در خود فرو رفته، همۀ این خانههای شوم و کوچه باریکهای خلوت و صورتهای مغموم چه میخواهند بگویند؟چه چیز بر ادوارد هاپر میگذرد؟ این موجودات بیگانهنما که هستند و در چه نوع دنیای تغییرناپذیری زندگی میکنند. با آن نگاههای بیهدف و بدنهای بیحرکت و خشکشان که در زمان گیر افتادهاند. یا به نوعی “در قالب یخ زندهاند” مانند پیکرههایی که پس از مرگ خشک و غیرقابل انعطاف میشوند. نقاشیهای هاپر در زمرهی مشهورترین و تسخیرکنندهترین تصاویر در قرن ۲۰ هنر آمریکا هستند. هنوز هم تعداد کمی از مردم آمریکا هستند که معانی آنها را درک کرده و یا بدانند که چرا این نقاشیها تا این حد قدرتمند هستند. اگر شما دوستدار کارهای هاپر هستید اما دلیل واقعی آن را نمیدانید مشکل تنها شما نیست خیلی از کسانی که کارهای او را دوست دارند، (از جمله: هنرمندان، موزهداران، منتقدان و حتی بیشتر تاریخشناسان زیرکی که در زمینهی هنر مطالعه دارند) از کارهای وی واقعاً گیج شدهاند.اغلب مردم واکنشی غیرارادی در برابر آثار ها پر از خود نشان می دهند: احساس تنهایی نوعی نا آرامی و تشویش . مادامی که به نقاشیهای وی نگاه میکنند، از هم گسیختگی همه آن چیزی است که در این دنیا احساس میشود. انسانهایی که او نقاشی میکند در نوعی از خیالپردازیهای مجهول و عاری از حس در حال زیر کشیدن هستند..