در اکتبر سال ۲۰۰۸، بنیاد اپرچر با همکاری تاینی وایسز ، اقدام به انتشار پنج مجموعه عکس از پنج عکاس مختلف نمود. تاینی وایسز یک گالری آنلاین است که در سال ۲۰۰۵ توسطتیم باربرراه اندازی شد. انتشارات اپرچر مشخصاً اعلام کرد که “مدیریت هنری” این مجموعهبرعهدهی تیم باربِر بوده است. این مجموعه به بررسی فعالیت هنری پنج عکاس میپردازد که آثارشان پیشتر در گالری آنلاین تاینی وایسز معرفی شده و به نمایش در آمده است. وبلاگنویسان و گردانندگان گالریهای آنلاین نیز همچون مدیران هنری و گردانندگان گالریهای سنتی، همواره در جستجوی آثار عکاسی هستند: در مجلات، گالریها، پایگاههای اینترنتی و ایمیلهایی که از عکاسان دریافت میکنند. آنها عکسهایی را که دوست دارند یا به نظرشان جای نقد و بررسی دارد، انتخاب میکنند و در وبلاگ خود قرار میدهند تا دیگران نیز آنها را ببینند. این افراد برخلاف گالریداران و مدیران هنری متعارف و سنتی، مجبور نیستند تصمیمات خود را برای هیئت امنای موزه توجیه کنند، بالاسری ندارند و برای بقای خود نیازمند فروش آثار نیستند. آنها تجربه میکنند، خطر میکنند و آثاری را نشان میدهند که شاید یک مدیر هنری سنتی هرگز به نمایش در نیاورد. آنها عکسها را تنها بر اساس سلیقهی شخصی خود انتخاب میکنند و با این وجود هر روز بر تعداد مخاطبان وفادارشان افزوده میشود.
بخشی از مقاله:
باربر اظهار میکند: «روزانه هزاران هزار نفر از سایت من بازدید میکنند. اگر من صاحب یک نگارخانه بودم و قرار بود روزانه هزاران نفر از آن بازدید کنند، قطعاً با مشکل مواجه میشدم.»
پتاک میگوید که شهرت و محبوبیت باعث شده تا بیشتر به نقش خود در این عرصه بیندیشد: «وقتی آمار سایت خود را پیگیری میکنی و میبینی که عدهی مشخصی هستند که میخواهند بدانند تو هر روز چه چیزهایی در سر داری… برای من این زمانی بود که همه چیز تغییر کرد و رفتهرفته احساس کردم سردبیر یک مجله یا مدیر یک مجموعهی هنری هستم.»
وبلاگها به دور از نظام سخت داوری موزهها، میتوانند در مدت زمانی کوتاهتر، آثار بیشتری را در معرضِ دید مخاطبان گستردهتری قرار دهند. این مسئله آنها را به منابعی سودمند برای گردانندگان موزهها و گالریهایی تبدیل میکند که در جستجوی هنرمندان جدید هستند.
لیزا ساتکلیف ، مدیر هنری کمکی در بخش عکاسی موزهی هنر مدرن سانفرانسیسکو، نقش ارزندهای برای وبلاگها در تحقیقاتش قائل است و میگوید: «دوست دارم ببینم آنها چه کسانی را انتخاب میکنند و چرا. بهنظر من این مسئله باعث میشود درک عمیقتری از فضای حال حاضر هنر پیدا کنم، زیرا هنرمندانی وجود دارند که ممکن است جز در چنین فضایی امکان آشنایی با آنها را نداشته باشم.»
«وبلاگها بهترین و بهروزترین راههایی هستد که میتوان از طریق آنها اطلاعات مربوط به هنر معاصر را ارائه و پخش کرد.» این، گفتهی ادوراد رابینسون از موزهی هنر کانتی در لسآنجلس و مدیر هنری کمکی گروه عکاسی والیس انِنبرگ است.
و. ام. هانت مالک گالری هاستد هانت میگوید که سلیقه و نگرش کُلبرگ را میستاید: «او در تماشای آثار هنری از من پیشتر است، پس اگر چیزی را توصیه کند، حتماً آن را خواهم دید.»
مایکل فولی، مالک گالری مایکل فولی در نیویورک، این گونه پایگاهها را ” صافیهایی خودسر” در عکاسی نوین مینامد. «کسی مثل من در طبقهی پنجم ساختمانی در خیابان یازدهم نشسته و امیدوار است تا عکاس آیندهدار بعدی را پیدا کند، و همیشه به این فکر میکند که “خب، چطورباید این کار را انجام دهم؟”» فولیمیگویدکه به MFA و نمایشگاههای گروهی سر میزند، اما دوست دارد در اینترنت هم سرکی بکشد تا ببیند مردم چه واکنشی به کارهای جدید نشان میدهند. وی میگوید مطرح شدن یک هنرمند در وبلاگها و وبگاههای معتبر، میتواند در تصمیمگیری او تأثیرگذار باشد، هرچند اگر عکاسی در محیط آنلاین خیلی زیاد دیده شده باشد، بدان معنیست که دیر شده است: «بیشتر از هر چیز، از این میترسم که دربارهی این آثار آن قدر بحث و گفتوگو شده باشد و این آثار آن قدر مطرح شده باشند که یک گالریدار دیگر زودتر آنها را به نمایش گذاشته باشد.»