
بخشی از متن:
عنوان این سخنرانی «مدرنیسم در چه زمانی رخ داد؟» را از کتاب دوستم، پروفسور گویین ویلیامز، یعنی «ویلز کِی رخ داد؟»، وام گرفتهام. کتاب او در واقع پرسشی تاریخی بود در مورد تاریخی مسئلهدار. اما سخنرانی من پرسشی تاریخی است. پرسش در مورد امری که، به شکلی بسیار متفاوت، هم مسئله است و هم ایدئولوژیای غالب و گمراه کننده.
استفاده از واژهی «مدرن» در اواخر قرن شانزدهم به عنوان اصطلاحی کمابیش مترادف با واژهی «اکنون» آغاز شد. برای تفکیک دورهی مورد اشارهی خود از قرون وسطا و دوران باستان به کار رفت. زمانی که جین آستِن این کلمه را با تغییر و کنایه به کار برد. میتوانست آن را (در کتاب پافشاری) «نشانهی تحول و شاید بهبود» تعریف کند. اما معاصران قرن هجدهمیِ او کلمات «مدرنیزه کردن»، «مدرنیسم»، و «مدرنیست» را بدون لحن کنایی او برای اشاره به ارتقاء دادن و بهبود دادن به کار میبردند.
در قرن نوزدهم، این کلمه آهنگی مطلوبتر حاکی از پیشرفت پیدا کرد. «کتاب نقاشان مدرنِ» راسکین در سال ۱۸۴۶ به چاپ رسید. و تِرنِر به دلیل نمایش دادن وجهی مشخصاً به روز، از گرایش «وفاداری به طبیعت» به تیپ نقاش مدرن بدل شد. اما معنای «اکنونِ» واژهی «مدرن» خیلی سریع به «در حال حاضر» یا حتا «آنوقت» تغییر یافت. و مدتی است که گذشته را هم تا حدی دربر میگیرد. گذشتهای که در مقابل «معاصر» (به خاطر بودنش در زمان حال) قرار میگیرد. «مدرنیسم» به مثابه عنوانی برای اشاره به کل یک جنبش و لحظهی فرهنگی از دههی ۱۹۵۰ شامل و مبتنی بر گذشته بوده است. در نتیجه معنای غالب «مدرن» یا حتای «مدرنِ مطلق» در میان سالهای ۱۸۹۰ و ۱۹۴۰ را کنار زده است.
ما هنوز هم بنا بر عادت از واژهی «مدرن» برای اشاره به دنیایی استفاده میکنیم که عمری برابر نیم تا یک قرن دارد. وقتی دست کم در زبان انگلیسی (این کلمه در زبان فرانسه هنوز هم بخشی از معنای اولیهاش را دارد.) اشاره میکنیم که «آوان گارد» را میتوان با اغماض برای اشاره به دادائیسم، هفتاد سال پس از رخ دادنش، یا تئاترِ متفاوتِ متأخر استفاده کرد.