بخشی از مقاله:
مقالهای تحت عنوان عکسهای زمان ما در شمارهی ۱۴ حرفه: هنرمند زمستان ۱۳۸۴ نوشتهام، که همین خواستههایی که شما میگویید در آن هست و تا جایی که به خاطر دارم به غیر از آمار و ارقامی که مربوط به آن سال بوده، بقیهی مطالب مقاله همان است که با مختصری دستکاری بعد از پنج سال حالا هم میتوان نوشت. این “عکاسی در عصر رسانههای نوین” خواه و ناخواه دامنهی صحبت را به فضای اینترنت و عکاسی دیجیتال و مقایسه با دوران پیش از عکس دیجیتال میبرد. سخنی است که محدودهای معین و تکراری دارد.
البته همین طور است. اما همیشه در حواشی حرفها و نکات قابل اشاره ای هست.
مثلاً ؟
مثلاً تفاوت برخوردی که نسل گذشته و نسل جوان با این موضوع دارند، قابل گفت وگو است.
پس اجازه بدهید به جای نوشتن مقاله گفتوگو کنیم. تفاوت نظر و دیدگاهها و رفتارهای نسلها که همیشگی است و منحصر به موضوع صحبت ما نمیشود. حکایت پدران و فرزندان است. قرار هم نیست که نظر پیر و جوان نسبت به امور نو مشابه باشد. در مورد مشخصی هم که موضوع صحبت ماست، این نوع برخورد و تلقی قابل تحلیل و مطالعه است. اما ابتدا باید بدانیم این نسلهایی که میخواهیم در موردشان بگوییم در چه شرایطی هستند.
آیا مبحث مقایسهی عکاسی آنالوگ وعکاسی دیجیتال مورد دارد؟ و اگر موضوع نوستالژی را کنار بگذاریم، نسل جدید، که بعد از توضیح شما آن را به جای نسل جوان به کار می برم، چگونه باید عکاسی آنالوگ را درک و یا تمایل خود را به آن توجیه کند؟
یک بار دیگر موضوح صحبت میرود به سمت مقایسهی دو نوع عکاسی دیجیتال و آنالوگ و به قول معروف آنچه که در فضای مجازی و فضای واقعی هست. در اصل این دو فضا به خاطر ماهیت وجودی خود با یکدیگر قابل قیاس نیستند و آنچه که مورد بحث قرار میگیرد، مقایسه بین فرآیندهای آنهاست. از هر دو فضا نتایج مورد استفادهای حاصل میشود. امروزه رایانهها در تمام سطح جهان در فضای مجازی تصدی امور میکنند. سهولت و سرعت کار با آنها چهرهی جهان را تغییر داده است و تصور بازگشت به قبل از آن میسّر نیست. عکاسی و نیز امور رسانهای، بخشی از وظایف گستردهایست که این پدیده جدید بر عهده دارد. امروز در زندگی شهری، هیچ انسانی نمیتواند روزی را به شب رساند؛ بدون اینکه برخوردی با رایانهها داشته باشد.در عین حال عملیات رایانهای غیر قابل لمس است ، و فقط نتیجهی کار به اصطلاح مانیتور میشود .بدین ترتیب کار بر از مشارکت در جزئیات محروم است ، فقط دستوری را صادر میکند و نتیجهای بهدست میآید.
موقعیت کنونی عکس دیجیتالی و آن دگرگونی که برای عکس، طی مبادله از طریق رسانه های نوین حاصل شده است چیست؟
در قرن بیستم رسانه های نو زیاد بود. با ابداع پدیدهی “هاف تُن” و اینکه روزنامهها توانستند عکس چاپ کنند، روزنامه در قرن بیستم بار دیگر به عنوان رسانهی نو متولد شد. رادیو و تلویزیون هم در زمان خود رسانه نو بودند و بسیار نفوذ داشتند و هنوز هر سه این رسانه ها با قدرت کافی وامکانات رقابتی ، بر قرارند. اما آن طور که در دعوتنامهی مجله آمده است، مراد از رسانههای نوین ارتباطهایی است که از طریق ابزارهای دیجیتالی ، اینترنتی و رایانهای و همینطور شبکهی جهانی صورت میگیرد. بعد هم تا جایی که به یادم مانده نوشتهاند پیشتر رسانه ها شکل “یک به خیلی” داشت و حالا “خیلی به خیلی” است. البته کلمه”خیلی” به تنهایی افادهی معنی نمیکند و اگر منظور مثلاً “خیلی آدمها به خیلی آدم ها”است میباید گفت ” خیلیها به خیلیها” و یا بهتر از آن ” همه به همه” و باز بهتر از آن “همهمه”. وقتی همه با همه صحبت کنند، چنین کلمهای را به کار میبریم. در زمان “همهمه” هم فقط میتوانیم به حرف یک یا دو نفر توجه کنیم. همچنین زمانی که از عکسهای دیجیتالی و رسانههای نوین سخن به میان میآید، به عنوان یک ویژگی، تعداد بیشمار و نجومی تولید آن را ذکر میکنند. زیاد بودن تعداد رسانهها به مفهوم زیاد شدن توان دریافت مخاطب نیست. ممکن است استعداد دریافت سه هزار شبکهی ماهوارهای از طریق تلویزیون در منزلی وجود داشته باشد، اما مخاطب در آن منزل قادر به دیدن و درک و هضم یک یا چند شبکه است. در عین حال شکل زندگی و وجود وسایل سرگرمکننده که هریک بخشی از وقت کاربران را میگیرد، فقط سهمی از وقت آنها را به دیدن رسانههای نوین دیجیتالی میدهد.