بخشی از متن:
مركز توجه برخی بينندگان در عكسی كه با دوربين مهدی سحابی و حضور خود او روی پشت بام خانهی عميد نائينی در كلاردشت گرفته شده برایم كمی عجيب بود.
ندرتا به احترام اهل مجلس و يا ميزبان لباس رسمی میپوشم. گمانم پوشش روزمرّهام از هر نظر معمولی باشد. وقتی پوشيدن شلوار جين آبی هيجانانگيز است تلويحاً يعنی پرسوناژ مورد بحث را همواره دزانفكته و مجهز به فكلكراوات ديدهاند.
به دمپايی سفيد پلاستيك هم يك وبلاگنويس برچسب بهداشتی زد. يعنی كف پای طرف صاف است؟ اگر میبود كه دو سال سربازی نمیكشيد. و يعنی كسی كه قلمی میزند پـَر و پايش هم وارد حاشيه ارتكاباتش میشود يا شايد شلوار جين كه پيشتر لباس كار و سفر و خاكوخـُل بود حاليا علامت تبرّج و اعتراض شده.
سحاب مهدوی هم جين به پا دارد اما پاچهاش را بالا نزده لابد چون زيادی بلند نبوده. آيا ناظرانی، البته از سر مهر، در رفتار اينجانب دنبال معانی خاص میگردند.
میگويند وقتی به تاليران وزير خارجه ناپلئون، خبر دادند وزير خارجه عثمانی در پاريس درگذشته است با بدگمانی پرسيد منظورش از اين كار چيست.
حالا رفيق ما هم به لقاءالله متصل شده چرا بنده زير ذرّهبينم.
۰ دیدگاه
هنوز بررسیای ثبت نشده است.